گروه سیاسی- محمد مهدی تهرانی: دانشگاه آزاد پرند میزبان هاشمی رفسنجانی بود تا بار دیگر بحث حاشیهدار دانشگاه آزاد پیش کشیده شود و منتقدان آن، حسودانی خشمگین لقب بگیرند. این برچسب ها البته از سوی کسانی متوجه منتقدان شد که خود در نقش آموزگار "انتقادپذیری" برای دیگران ظاهر می شدند.
هاشمی رفسنجانی پس از آنکه در تمجید از مدیریت فعلی دانشگاه آزاد و فعالیت های صورت گرفته مفصل سخن گفت، پیکان حملات خود را به جانب منتقدان گرفت، بار دیگر آنها را مزاحمانی لقب داد که مانع پیشبرد امور می شوند.
وی ضمن تقدیر از شخصیت جاسبی گفت:«جاسبی حقیقتاً دلسوزانه و مثل فرزندش برای دانشگاه تلاش میکند و متاسفانه مورد خشم حسودانی است که دائما مزاحم وی میشوند و وقت این مدیر با ارزش را میگیرند.»
این البته اولین بار نیست که هاشمی نسبت به انتقادات مطرح در خصوص دانشگاه آزاد واکنش نشان می دهد. دی ماه 85 بود که هیئت پنج نفره رییس جمهور به دنبال وعده برخورد انقلابی، اساسنامه جدیدی برای دانشگاه آزاد اسلامی ارایه کردند. این اساسنامه در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و بیش از 10 ماده آن نیز به تصویب رسید. به دنبال این پیگیریها بود که هاشمی رفسنجانی به هنگام افتتاح کتابخانه واحد نجف آباد دانشگاه آزاد صراحتاً گفت: «امیدواریم شرارت هایی که می شود تا دانشگاه آزاد را تضعیف کند، شرش را کوتاه کنیم.»
او همچینین خطاب به مسئولین دانشگاه آزاد گفت: «برخی تخریبها به جهت رقابت و حسادت است و شما باید به این تخریبها پاسخ داده و در زمینه فعالیتهای دانشگاه آزاد اسلامی اطلاع رسانی کنید. مسئولان و اساتید دانشگاه آزاد از سرزنش "خارمغیلان" نهراسیده و تلاش خود را مضاعف کنند. مطمئن باشید برخی "موذی گری ها" نسبت به حرکت اساسی دانشگاه آزاد اسلامی شکست خواهد خورد.»
و افزود: «اگر قرار بود در مقابل این موذیگریها عقب بنشینیم باید به همان اطاق طلبگی برمیگشتیم و برای مردم مسئله میگفتیم»
این در حالی است که برخی از علما نیز نسبت به وضعیت دانشگاه آزاد اعتراض دارند. پیش از این آیت الله خزعلی با انتقاد از وضعیت فرهنگی دانشگاه آزاد گفته بود: «با این شرایط باید واژه اسلامی را از دانشگاه آزاد اسلامی حذف کنیم.» آیتالله صافی گلپایگانی نیز تاکید کرده بود: «دانشگاه آزاد از ابتدای تاسیس پسوند اسلامی داشته است، ولی آن طور که لازم بوده روی مسئله اخلاق کار نکرده است.»
حمایت های بی حد و حصر هاشمی از دانشگاه آزاد در حالی است که همچنان حتی حکم ریاست جاسبی بر دانشگاه هم در هاله ای از ابهام قرار دارد. چرا که برخلاف اساسنامه دانشگاه آزاد، تاکنون ریاست جاسبی به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی نرسیده است.
به دنبال اعتراضات دانشجویان بود که جاسبی در آذرماه 84 با رئیس جمهور دیدار کرد و از کاهش 10 تا 18 درصدی شهریهها سخن گفت. دکتر محمود احمدینژاد نیز در سومین روز از سفر استانی خود با اشاره به قول جاسبی گفت: «قرار شده است که دکتر جاسبی شهریهها را پائین بیاورد که اگر این کار صورت نگیرد جریمهاش میکنیم 3 فرزندش در دانشگاه آزاد درس بخوانند و اگر باز هم پایین نیامد، جریمه آقای جاسبی را سختتر خواهیم کرد.» اما شهریه های دانشگاه آزاد هیچ گاه کاهش پیدا نکرد. معاون آقای جاسبی طی مصاحبه ای با رد کاهش شهریهها گفت:«به جای کاهش شهریه به دانشجویان وام میدهیم»
در واقع دانشگاه آزاد نه تنها به قولی که در خصوص کاهش شهریه ها داده بود، عمل نکرد، بلکه از پاسخگویی و مناظره با منتقدان هم طفره رفت. رییس دانشگاه آزاد در خصوص عدم حضورش در مناظرات دانشگاهی گفت: «دانشگاه آزاد اسلامی و من تنها در مقابل مراجع قانونی پاسخگو هستیم و آنقدر بی کار نیستیم که هر کسی که درخواست مناظره کرد با او وارد مذاکره و مناظره شویم.» او منتقدان دانشگاه آزاد را افراد مغرض لقب داد و افزود: «افراد مغرض، در عرصه سیاست بسیار کوچکتر از آن هستند که ما را وارد این بازی ها کنند و با جو سازی و جنجال بخواهند ما از وظیفه اصلی مان که خدمت به مردم است دور کنند.»
فشارها در نهایت روند رسیدگی به پرونده دانشگاه آزاد را با مشکل مواجه کرد. غلامحسین الهام در جمع خبرنگاران قرار گرفت و در این خصوص گفت: «بحث دانشگاه آزاد بنابر دلایل و مصالحی از دستور کار رییس جمهور خارج شده است.»
احمدی نژاد اما در جمع دانشجویان توضیحات بیشتری را ارائه کرد:«ما آیین نامه را اصلاح کردیم و یکی دو بند آخرش در شورای انقلاب فرهنگی بود که رفتند و فشار آوردند. به ما فرمودند دست نگه دارید در قضیه هسته ای بحران درست می کنند و این مسئله الآن اولویت اول کشور است... ما با چشم اشکبار اطاعت و سکوت کردیم.»
با این همه قرار بود موادی از اساسنامه را هیئت مؤسس دانشگاه آزاد بررسی و اصلاحات کند و در نهایت برای تصویب به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال نماید. اما این تعهد دانشگاه آزاد با وجود تمدید بازه زمانی در نظر گرفته شده همچنان محقق نشده باقی ماند.
در حالی که مهلت دانشگاه به پایان رسیده بود، باز هم هاشمی رفسنجانی دست به کار شد تا طی نامه ای به رهبر انقلاب روند اصلاح دانشگاه آزاد را باز هم به تاخیر بیاندازد. سؤالی که وجود دارد این است که با وجود مشکلات عمده دانشگاه آزاد و افشاگری های صورت گرفته توسط شخصیتهایی نظیر زاکانی و سلیمی نمین، این روند حمایت ها تا کجا ادامه خواهد داشت و دیگر اینکه چرا هاشمی نمی خواهد وجود مشکلات در روند اداره دانشگاه آزاد را بپذیرد و درصدد حل آنها برآید؟
آیا هاشمی اعتقادی به ضرورت رسیدگی به وضعیت دانشجویان و دانشگاه آزاد ندارد یا اینکه ترجیح می دهد برای حفظ وجهه سیاسی خود و جلوگیری از آبروریزی در مقابل انتقادات مقاومت کند؟ و دست آخر اینکه آیا سایر کاندیداهای ریاست جمهوری نیز نسبت به تخلفات دانشگاه آزاد موضع خواهند داشت یا آنها نیز جانب جاسبی را خواهند گرفت؟ شاید میرحسین موسوی در این زمینه بیش از بقیه در معرض پرسش باشد؛ وی از ابتدای تأسیس دانشگاه آزاد تاکنون در ترکیب هیئت امنای این دانشگاه قرار داشته است.
مسیح مهاجری، پیشتاز اصلاح الگوی مصرف
حجتالاسلام علی جعفری (عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع))
روزنامه جمهوری اسلامی سالهاست که تحت مدیریت آقای مسیح مهاجری اداره می شود.
به عنوان یک دانشجوی دکترای ارتباطات همیشه فکر می کردم که چرا باید روزنامه ای که شاید در کل یک ماه، 1000 نسخه هم نفروشد، اینهمه هزینه از بیت المال ببرد؟ آیا این کار شرعی و مرضی خداوند است؟
واقعاً اشکالاتی که به برخی مطبوعات زنجیره ای می کنیم که فقط به درد حیف و میل سرمایه های ملی می خورند، بدون اینکه حتی خرج خود را در بیاورند، به روزنامه جمهوری اسلامی اصولگرا وارد نیست؟ آیا بود و نبود این روزنامه در عرصه سیاسی و فرهنگی کشور ذره ای تأثیر دارد؟ واقعاً اگر دولت نهم ظهور نکرده بود و فرصتی جدید برای هویت یابی این جریده، ولو در مخالفت با خود ایجاد نکرده بود، آقای مهارجری ژورنالیست چاره ای جز تعطیلی نشریه بدون خاصیت خود داشت؟ حال مسیح بجای تشکر از احمدینژاد و یارانش ظاهراً اشتباه متوجه شده است! اتفاقاً همه خاصیت های روزنامه جمهوری اسلامی مدیون وجود احمدینژاد در جایگاه رئیس جمهور است که میدانی برای ابراز وجود برخی افراد پرادعا و غیرمقید فراهم کرده است. بگذارم و بگذرم.
هماره به هنگام تبلور چنین اندیشه هایی از تناقض میان رفتار و گفتار برخی اصولگرایان از جمله جناب مهاجری به یاد شخصیت و سابقه همسنگر سالهای دوره انقلاب می افتادم و بر خود نهیب می زدم که یعنی ایشان با آن سوابق و مراتب مجاهدت از چنین حقیقتی در اسراف اموال عمومی بی اطلاع است؟ شاید روزنامه اش فروش دارد و ما نمی دانیم و یا شاید مسئله ای مهمتر و حساس تر وجود دارد که من و امثال من از درک و کسب آن عاجز و ناتوانیم؟ بالاخره ایشان از السابقون هستند و چه و چه و چه، دهها شاید دیگر که بچه های انقلاب یاد گرفته اند -بخوانید به آنها یاد داده اند- به هنگام مواجهه با چنین پدیده های متناقض و وارونه ای به تولید و توزیع آن بپردازند. در این میان بازار شایدها درخصوص ایشان و روزنامهاشان بیش از بسیاری دیگر از متناقضین داغ و گرم بوده است: یار بهشتی، جانباز اسلام و...
دیروز به هنگام مطالعه سخنان مسیح درباره احمدینژاد احساس کردم که روز بزرگی را درک کرده ام و فکر می کنم که آن روز برای بسیاری از جوانان پرشور و انقلابی هم روز مهمی بود. روزی که حداقل پرونده یکی دیگر از پدیده های متناقض انقلاب در عرصه فرهنگ و سیاست با خودافشایی آن پدیده بسته شد. به نظرم، پرکارترین و اتفاقاً مفیدترین ساعات عمر سیاسی- فرهنگی 8 سال اخیر مسیح مهاجری در روزهای اخیر گذشت و او با کیفیتی بی نظیر حقیقت خود را از ورای هاله تناقض آلود اطرافیش نمایانده، هم خود را راحت کرد و هم ما را از دردسر ساختن توجیهات آبکی و احمقانه رهاند.
اما افسوس و صدافسوس که چه بچگانه و کوته فکرانه سعی داشتیم مهاجری و سعی داریم امثال او را به ضرب و زور در منطق ذهن انقلابیون جا دهیم و در قبال همه تکاپوهای غیرشرعی، غیرعقلی و غیراخلاقی او و امثال او تغافل ورزیم. حیف بر این همه عمر و زحمت و وقت و فکر حرف که تلف شد!
آری مسیح مهاجری از پیشگامان حرکت به سوی اصلح الگوی مصرف در سال جدید است، همو که اجازه نداد بیش از این وقت و زندگی ما بیهوده صرف توجیه ناشیگریهای سیاسی شود. همو که با شجاعت تمام هویت ناهمگرای خود را با خط روشن ولایت در پیش چشمان بهت زده نسل ما عیان کرد. او یک الگوی تمام عیار برای سایر دوستان و همراهان وقت تلف کن خویش در اصلاح الگوی مصرف وقت انقلاب محسوب می شود، همگان را به تأسی از مسیح دعوت می کنیم.
در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در 2 گزارش با عناوین "اولین رییس جمهور هشتساله و چالش برسر معرفی نخستوزیر" و "خرداد 72، اولین انتقادات جدی از هاشمی رفسنجانی" به بررسی چگونگی برگزاری انتخاباتهای ریاست جمهوری دورههای چهارم و ششم پرداخته شد.
محمد مهدی اسلامی
اینک انتخابات ریاست جمهوری دوره هشتم ریاست جمهوری در سال 1380؛ آخرین تجربه جمهوری اسلامی از انتخاباتهایی که رییسجمهور خود نیز نامزد انتخابات است، بررسی میشود:
بار دیگر جنگ روانی خاتمی
دوران پر فراز و نشیب اصلاحات پس از سال 1376 تا انتخابات هشتمین دوره ریاست جمهوری ادامه یافت. دوره اول خاتمی مصادف بود با حوادث سیاسی متناوبی که متأثر از شعار توسعه سیاسی تجدیدنظرطلبان بود. قتلهای زنجیره ای، حادثه کوی دانشگاه، انتشار نشریات زنجیرهای، ترور سعید حجاریان و ابهامزدایی از پشت پرده آن و... کار را بهآنجا رساند که بخشی از تجدیدنظرطلبان خواستار عبور از خاتمی در راستای پروژه فتح سنگر به سنگر نظام شدند. از این تاریخ، انتقادات مکرر اصلاحطلبان به خاتمی که زمانی سمبل آنها به حساب میآمد، در اراده خاتمی برای شرکت مجدد در انتخابات تردید ایجاد کرد. این تردید تا آنجا بود که یکی از بحثهای روز آن تاریخ مطبوعات ایران بحث بر این سؤال بود که "آیا خاتمی خواهد آمد؟"
هرچند برخی این پروژه را که از تابستان 1379 کلید خورده بود، ساخته و پرداخته تیم قوی جنگ روانی دومخردادیها میدانستند که با شگردی جدید و با طرح این سؤال از یک سو بازار انتخابات را داغ کنند و از سوی دیگر، حامیان دلسرد شده خاتمی را به جنبش وادارند. همچنین این امر سبب میشد دلسوزان جمهوری اسلامی با رضایت به تداوم کار خاتمی برای پیشگیری از ورود جریانی تندروتر، حتی از او حمایت نیز کنند.
جمعه 14 اردیبهشت 1380، در سومین روز ثبت نام، خاتمی با حضور درمحل ثبت نام داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری در برابر خبرنگاران چنان ظاهر شد که بسیاری، آن را یکی از رموز موفقیت خاتمی در جلب مجدد آرا بر شمردند. او در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی در محل ستاد انتخابات کشور با "چشمانی گریان" اطمینان داد که بر عهد پیشین خود با مردم پابرجاست. او با خبرنگاران چنان سخن گفت که چندین بار بهخاطر بغض در گلویش و اشک در چشمانش سخنانش قطع شد. او در پایان شعری نیز خواند که بعدها این بخش از ثبت نامش با جلوههای ویژه کامپیوتری در صدر تیزر تبلیغاتیاش قرار گرفت: "در عاشقی گریزنباشد زسوز و ساز/ استادهام چوشمع، مترسان زآتشم"
حضور این نوبت خاتمی اما تفاوتهایی آشکار داشت. او که در دولت اولش مستظهر به پشتیبانی دومین حزب دولتساخته، حزب "جبهه مشارکت ایران اسلامی" بود، ستادهای انتخاباتیاش را عملاً به این حزب که برادرش دبیرکلی آنرا برعهده داشت واگذار کرد. طرفداران او با بیان شعارهایی همچون "عدم کفایت اختیارات رییسجمهور" و "تبدیل انتخابات به همهپرسی" موجی از تبلیغات روانی را به راه انداختند و با تشکیل ستادهای رأی اولیها (سیمرغ) و برگزاری کارناوالهای انتخاباتی و جشنهای تبلیغاتی، نوع جدیدی از تبلیغات انتخاباتی را فراروی جامعه ایرانی هویدا کردند.
در این میان نیز جنگهای روانی ستاد انتخاباتی نقش اول را بر عهده داشت. تا آنجا که پس از اطلاع بازرس شورای نگهبان در تهران بزرگ از اینکه قرار است ورزشگاه شیرودی برای "جشن سیمرغ" ستاد رأیاولیهای خاتمی، بعد از ظهر 7 خردادماه به صورت رایگان در اختیار ستاد انتخاباتی خاتمی قرار گیرد، (امری که بهوضوح خلاف قانون و استفاده از اموال دولتی محسوب میشد)، او به سرعت پیگیر حضور نماینده ستاد خاتمی و عقد قرارداد اجاره میشود، در همین فاصله یک قاضی که مشهور شد دارای عقاید نزدیک به اصلاحطلبان نیز بوده است، به توقیف مراسم حکم داد اما با پیگیری بازرس شورای نگهبان و ارائه کپی اجاره نامه، توقیف در همان بعد از ظهر به حکم همان قاضی برداشته شد و خبر آن تا قبل از ساعت 16 روی خبرگزاریها رفت. اما با این حال، صبح فردای آن روز، تیتر اغلب روزنامههای اصلاحطلب در اتحادی معنادار، خبر از توقیف برنامه ستاد رأیاولیهای خاتمی میداد.
رقابتهایی برای باخت
رقیبان این دوره خاتمی نیز گویا هیچ یک برای بردن در انتخابات شرکت نکرده بودند. اصلیترین رقیب خاتمی اما در این دوره احمد توکلی بود؛ مردی که گویا علاقهای ویژه به انتخابات مرحله دوم رؤسای جمهور دارد و اثبات کرده است بیش از هر چیز به نقد دولتها علاقهمند است تا ارائه برنامه.
او که در سال 1375 و در آستانه انتخابات دوم خرداد با دکترای اقتصاد از دانشگاه ناتینگهام انگلستان به ایران بازگشته بود، به ارائه نظریهای با عنوان "جمهوری دوم" و با شعار "دولت پاک برای ملت پاک" وارد رقابت انتخاباتی با خاتمی در سال 1380 شد. شعارهای وی متأثر از حضورش در اروپا و الهام گرفته از انقلاب فرانسه ارزیابی شد و موجب انتقاد فراوان اصولگرایان از وی برای انتخاب چنین شعارهایی شد تا جایی که نتوانست رأی همه تشکلهای اصولگرا را در سبد خود جمع نماید و 7 نامزد دیگر نیز از میان تشکلهای اصولگرای در کنار وی حاضر شدند.
احمد توکلی در این سال تنها 500 هزار رأی بر 4 میلیون رای هشت سال قبلش افزود، با این تفاوت که تعداد شرکتکنندگان درانتخابات بیش از یک و نیم برابر شده بود. شعارهای توکلی در این دوره بیشتر بر محورهای اقتصادی استوار بود تا آنجا که وی در مصاحبه با روزنامه سیاستروز که بیشترین حمایت را از وی میکرد، در بیان علت کاندیداتوری خود گفت: «چون اصلاح اقتصاد همت و جرأت لازم دارد.»
برنامههای وی "برونرفت از معضلات اقتصادی"، "راه اندازی تولید"، "کاهش نابرابری"، "کاهش و منطقیسازی نقشهای دولت" و "مقابله با فساد و تبعیض" عنوان شد. او ارکان جمهوری دوم خود را "عقلانیت و عدالت" معرفی میکرد، اما در همان زمان، برخی از اصولگرایان از عدم وجود پشتوانه تئوریک شعارهای او در خصوص "جمهوری دوم" خبر میدادند. شاید از همین رو نیز بود که وی نتوانست چندان توفیقی به دست آورد.
دیگر نامزدی که توانست پس از توکلی آرای بیشتری را کسب کند، علی شمخانی بود. او که کیهان از حضورش در انتخابات پس از مشورت با خسرو تهرانی و حجاریان خبر داده بود، از درون کابینه خاتمی به رقابت با وی پرداخت. شعار وی "دولت اقدام ملی" بود، سخنان او از تشتتی عجیب برخوردار بود. او از یک سو در مصاحبه با سیاستروز حرکت در مسیر جبهه دومخرداد را بیش از آنکه برای توسعه حیات اجتماعی بداند، در جهت پسروی میخواند اما از سوی دیگر شعار دوم خود را "امنیت و اصلاحات" قرار داد و از پیشبرد اصلاحات در تراکتهای تبلیغاتی خود سخن میگفت. او تنها 700 هزار رأی در سبد خود جمع کرد که بیشتر به اقوام عربزبان به خاطر تمرکز او بر روی آن منطقه اختصاص داشت.
چهارمین نامزد هشتمین انتخابات ریاست جمهوری، دکتر عبدالله جعفرعلی جاسبی بود. وی دکترای مدیریت تولید و تکنولوژی خود را از انگلستان دریافت کرده بود. گویا وی که از سال 1361 ریاست دانشگاه آزاد را بدون هیچگونه تشکل مخالف ریاستش بر عهده داشت، بهواسطه مشاورین انتخاباتیاش باورمند شده بود که رأی خوبی دارد تا آنجا که شنیده شده وقتی با نتیجه کمتر از 260 هزار رأی مواجه میشود که به مراتب کمتر از آرای باطله بوده است، به بستر بیماری میافتد، هر چند در رویهای طبیعی این شایعه تکذیب شد! با این حال، او نسبت به 8 سال پیش، بیش از یک میلیون و 200 هزار ریزش رأی داشت.
شعار جاسبی "knowledge is power" و "دانایی، توانایی" بود. تبلیغات جاسبی بیشتر شامل تابلوهایی بود که کبوتری از میان دو دست به آسمان میرفت و در کنار آن، شعارهای وی را در بر داشت. اما او اقدام به نشر جزوهای تمام رنگی و گلاسه به هزینه دانشگاه آزاد نمود که عنوان "موفقیت برای دانشگاه آزاد اسلامی در عرصه بین الملل" را بر تارک خود داشت و در تیراژ بسیار بالایی در سطح کشور توزیع میشد. بسیاری از عوامل ستادهای انتخاباتی وی نیز اساتید و کارمندان دانشگاه آزاد بودند که این خود به یک ضد تبلیغ جدی برای وی تبدیل شده بود.
او همچنین تراکتی منتشر کرده بود که با خط خود نوشته بود "هممیهن/ دوستت دارم/ جاسبی" اما در روزهای آخر تبلیغات، جاسبی پوستری منتشر کرد که پازلی از تصاویر ایرانی و غربی بود و از مخالفت با سیگار تا لوگوی روزنامههای حیات نو و کیهان و طرح جلد تایم و نیوزویک را شامل میشد و در گوشه بالای آن، عکس جاسبی را در کنار جرج بوش نشان میداد. این تصاویر بهوضوح نوعی از تمایل افراطی به غرب را تداعی میکرد و گویا همین پوستر و دیگر تبلیغات غربگرایانه وی بود که زمینه اخراج جاسبی را از جمعیت مؤتلفه اسلامی فراهم ساخت.
دکتر محمود کاشانی، دکتر حسن غفوری فرد، مهندس سید منصور رضوی، دکتر سید شهابالدین صدر و علی فلاحیان که همگی خود را در اردوی مخالفان دوم خرداد میدانستند، به ترتیب آرایی که در انتخابات کسب کردند، دیگر رقیبان خاتمی بودند که همگی کمتر از آرای باطله رأی آوردند. سید مصطفی هاشمیطبا نیز دهمین نامزد انتخابات و دومین عضو کابینه خاتمی بود که به رقابت او برخاسته و تنها 72 هزار رأی به دست آورد.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت و تشکلهای همسو با آنها در این دوره، درباره نامزدها سکوت اختیار کردند و هیچیک از نامزدهای رقیب خاتمی نتوانستند حمایت تشکلی مطرح از راستگرایان را برای خود کسب کنند. اغلب تشکلهای راستگرایان به دعوت مردم به شرکت در انتخابات اکتفا کردند و این خود نیز در عدم مشارکت بسیاری از حامیان آنها مؤثر بود.
تبلیغات میلیاردی برای نتیجهای از پیش مشخص
اما در برابر فعالیتهای کم رمق دیگر نامزدها، تنور ستادهای انتخاباتی خاتمی بسیار داغ بود. اگرچه محسن امینزاده رییس ستاد انتخاباتی سال 1380 خاتمی پس از انتخابات در مصاحبه با روزنامه ایران ادعا کرد ما حتی یک پوستر یا تراکت انتخاباتی هم منتشر نکردهایم، اما رییس ستاد انتخاباتی جبهه دوم خرداد در گزارش عملکرد آن ستاد، از "برپایی 8400 ستاد انتخاباتی، سازماندهی 1600 جلسه سخنرانی، حدود 6000 همایش، انتشار 7 و نیم میلیون پوستر و تراکت" خبر داد که طبق برآورد مطبوعات آن زمان، رقمی بیش از 12 میلیارد تومان را شامل میشد. این به استثناء تبلیغات دیگر ستادهای تبلیغاتی خاتمی است که اقلامی همچون هزاران نسخه CD فیلم تبلیغاتی خاتمی با عنوان "اشک نخل" را توزیع میکردند. لوح فشردهای که حاوی فیلم ساخته شده توسط بهروز افخمی با عنوان "استادهام چو شمع" بود که از سیمای جمهوری اسلامی نیز در زمان تبلیغات نامزدها پخش شد و طبق گفته افخمی، حاصل دیدارهای مکرر تیم سازنده با رییسجمهور وقت بوده است.
روزنامه همبستگی که اگرچه در خیل اصلاحطلبان بود اما همچنان از رد صلاحیت اصغرزاده و عدم پیگیری خاتمی برای تأیید صلاحیت ویرنجیده خاطر بود، در یادداشتی با عنوان "پوپولیسم و انتخابات 80" با اشاره به نظریه حجاریان، رفتار انتخاباتی اصلاحطلبان را بر اساس بهرهگیری از جنبشهای پوپولیستی توصیف کرد و از اینکه با "میدان دادن به شور اجتماعی، شعور اجتماعی را تعطیل کردند" و با طرح شعارهایی همچون "یاس را پاس بداریم" و "سیمرغ جهانیم اگر چند جوانیم" و... عرصه را بر نقد عملکرد دولت بستند، به شدت انتقاد کرد. به نظر میرسد این قضاوت که از میان اصلاحطلبان برخاسته است، منتقد را از هرگونه نقد بر عرصه تبلیغات آن روز بی نیاز میکند.
در این انتخابات که 814 نفر برای آن ثبت نام کرده بودند، 10 نامزد تأیید صلاحیت شدند و در 18 خردادماه 1380 به رقابت پرداختند. واجدین شرایط در سال 1380، بیش از 42 میلیون نفر بودند که حدود 28 میلیون نفر آنها در انتخابات شرکت کردند. حجتالاسلام خاتمی با 21 میلیون رأی، حدود 76 درصد آرای شرکتکنندگان و 50 درصد آرای کل واجدین شرایط (اعم از شرکتکنندگان و غایبان در انتخابات) را به دست آورد.
ایشان در دوره اول خود نیز در رقابت با 3 نامزد دیگر، با نزدیک به 20 میلیون رأی، 69 درصد آرای شرکتکنندگان و 55 درصد آرای کل واجدین شرایط (اعم از شرکتکنندگان و غایبان در انتخابات) را به دست آورده بود.
14 میلیون رأی خاموش در این دوره که شامل مأیوس شدگان از خاتمی و مخالفان او میشد، سبب گردید تا مدتها اصلاحطلبان در روزنامههای خود به بررسی آن بپردازند. اما انتخابات 1380 یک پیام روشن دیگر نیز برای خاتمی داشت و آن هویدا شدن چهره واقعی تندروهایی بود که زمانی او تمام قد به دفاع از آنها پرداخته بود اما آنها خواستار عبور از وی شدند. شاید از همین رو بود که در دولت هشتم، خاتمی به بسیاری از تندروها روی خوش نشان نداد و حتی بخشی از آنها به خارج از کشور گریختند و بسیاری از حوادث شوم دولت هفتم، در دولت دوم خاتمی تکرار نشد.
سرانجام در 11 مرداد 1380، مراسم تنفیذ خاتمی در حسینیه امام خمینی برگزار شد. در متن تنفیذ او از سوی رهبر انقلاب توصیههایی نیز به اشاره آمده بود: «رئیس جمهور محترم را به یاد خدا و اغتنام فرصت زودگذر و اخلاص در عمل توصیه مىکنم؛ و قدردانى از ملت، و مراقبت از منافع ملى، و اولویت دادن به نیاز قشرهاى مستضعف، و گرامى شمردن ارزشهاى والاى دین و انقلاب را به ایشان متذکّر مىگردم.»
رهبری در مراسم تنفیذ هم نکاتی از قبیل "توجّه به فرهنگ عمومى کشور"، نگرانی از تبلیغ اباحیگرى"، "تعقیب مفاسد مالى و اقتصادى"، "مقابله با ترویج منکرات و فحشا و بىبندوبارى"، "تلاش برای وحدت کلمه در کشور" را به خاتمی متذکر گردیده و فرمودند: "به اعتقاد من، امروز قویترین کار این است که به مسایل اقتصادی و مسئله معیشت و در رأس همه، مسئله اشتغال به جدیت پرداخته شود."
خاتمی که در طول دوره نخست نیز با استیضاح عبدالله نوری، استعفای دری نجف آبادی و مهاجرانی و ادغام وزارت جهاد و کشاورزی و تغییر سمت عارف، تعدیلاتی در کابینه بهعمل آورده بود؛ در هنگام تشکیل دولت هشتم نیز تغییرات دیگری را از جمله حذف چهرههای شاخص کارگزاران و دادن میدان عمل بیشتر به حزب مشارکت که در دولت اول خودش ساخته شده بود، بهعمل آورد.
اصلیترین اقدامات و حوادث دولت هشتم، تلاش برای تصویب لوایح دوگانه اصلاح قانون انتخابات و تبیین اختیارات ریاست جمهوری، بحران اشتغال و تشدید فشار اقتصادی، وزنکشی سیاسی اصلاحطلبان در دومین انتخابات شوراها و عدم اقبال مردم به آنها، انتخابات مجلس هفتم و تغییر فضای سیاسی کشور بود.
همچنین در طی این سالها، حمله امریکا به افغانستان و عراق، 2 همسایه ایران و ساقط شدن صدام و طالبان دراین 2 کشور رخ داد و سرانجام با انتخابات سوم تیر 1384 و روی کار آمدن یک چهره اصولگرا و انقلابی، 8 سال دوره اصلاحات به پایان رسید و مردم بار دیگر پایبندی خود به شعارهای انقلاب و رویگردانی از گفتمانهای مغایر با اصول و ارزشها را به اثبات رساندند.
منابع:
آرشیو روزنامههای ابرار، کیهان، اطلاعات، رسالت، سلام، همشهری، ایران، سیاست روز
رویداد نهم، حسین کاوشی، انتشارات دفاع، 1385
تکثرگرایی در جریان اسلامی، عباس شادلو، نشر وزراء، 1386
نسخه الکترونیک صحیفه امام
نسخه الکترونیک حدیث ولایت
جزوات تبلیغاتی نامزدهای دورههای مختلف
گزارشهای مرتبط:
اولین رییسجمهور هشتساله و چالش در معرفی نخستوزیر
عضو جامعه روحانیت مبارز در گفتگو با رجانیوز:
احمدینژاد بهترین مقلد رهبری است/ ادعای مهاجری دروغ بزرگ است
هیچکس به اندازه احمدینژاد موجب احیای آرمانهای انقلاب اسلامی نشده است و هیچ کس به اندازه وی به ولایت، علما، ارزشهای اسلامی توجه نداشته است و کسانی که این حرفها را می زنند، به امام حسین(ع) و عاشورا توهین می کنند.
احمدینژاد بهترین مقلد رهبری است/ ادعای مهاجری دروغ بزرگ است
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز با تاکید بر اینکه تخریب آن هم از روحانیت خلاف شرع است، در واکنش به هتاکی اخیر مسیح مهاجری نسبت به رئیسجمهور گفت: مگر احمدینژاد چه توهینی به شما کرده است که به خود حق میدهید اینگونه سخن بگویید؟
حجتالاسلام والمسلمین جعفر شجونی در گفتوگو با رجانیوز درخصوص اظهارات توهینآمیز مسیح مهاجری علیه دولت که این دولت را ضد ولایت فقیه و مخالف با مراجع تقلید عنوان کرده بود، اظهار داشت: احمدینژاد بهترین مقلد رهبری است و در کارهای خود هیچگاه از مواضع رهبری عدول نکرده است لذا این یک دورغ بزرگ است.
وی احمدی نژاد را ملزم به رعایت قوانین و فتاوای امام و رهبری دانست و گفت: احمدی نژاد باید طبق قانون و با استفاده از رهنمودهای رهبری عمل کند که این کار را به بهترین نحو انجام داده و می دهد لذا آقای مسیح مهاجری باید از خود سوال کند که احمدی نژاد در کجا از رهبری جدا شده است و بپرسد که احمدی نژاد کجا به شما توهین کرده که با او اینگونه می کنید.
شجونی با بیان اینکه ما خواهان فتنه انگیزی در شرایطی که به انتخابات نزدیک می شویم، نیستیم، تأکید کرد: هیچکس به اندازه احمدینژاد موجب احیای آرمانهای انقلاب اسلامی نشده است و هیچ کس به اندازه وی به ولایت، علما، ارزشهای اسلامی توجه نداشته است و کسانی که این حرفها را می زنند، به امام حسین(ع) و عاشورا توهین می کنند.
وی با تاکید بر اینکه تخریب هیچ سودی برای هیچ جناحی نخواهد داشت، تخریب از سوی روحانیت را قبیح دانست و اظهار داشت: اگر کسی هم مخالف دیگری است، این مخالفت باید بهخاطر خدا باشد نه بخاطر کینه و غرض ورزی، از این رو باید گفت اینگونه تخریبها خلاف شرع و انصاف است.
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در ادامه به اقبال عمومی نسبت به اصولگرایان اشاره کرد و گفت: امروز مردم اصولگرایان را برگزیده اند و احمدی نژاد نیز مرد میدان اصولگرایی است و اگر کسی بخواهد برای او عیب بسازد، بداند که اگر بخواهیم عیوب خودشان را بشماریم، بسیار است.
وی احمدی نژاد را بهترین گزینه حال حاضر برای ریاست جمهوری عنوان و تصریح کرد: احمدی نژاد اصولگرا است و در بین اصولگرایان نیز خیرالموجودین است و خوشحالیم که در دورانی قرار داریم که ارزشمداری محور همه کارها قرار دارد.
شجونی در بخش دیگری از سخنانش به حرکتهای ضد ارزشی در دوران اصلاحات اشاره کرد و گفت: یادمان نرفته که چه بلایی بر سر دین و اسلام آوردند و بهخاطر همین بود که امروز این جریان مرده است و این چیزی است که از حجاریان تا خاتمی به آن اذعان دارند.
وی اضافه کرد: اصلاحاتی که آغاجری دارد که به همه کائنات توهین کرد، مرده است و هیچ جایی در بین مردم نخواهد داشت، اصلاحاتی که اکبر گنجی ای دارد که از اسیدپاشی به صورت دختران شروع کرد و به نفی امام زمان(عج) ختم شد، مرده است.
شجونی در پایان گفت: اگر اصلاح طلبان قصد بازگشت بین مردم را دارند، اینگونه مسایل ضد دینی و ضد ارزشی را از خود جدا کنند.
همسر استاد شهید مطهری: هر روز برای سلامتی احمدینژاد سورهی حشر میخوانم
همسر استاد شهید مطهری: هر روز برای سلامتی احمدینژاد سوره حشر میخوانم
همسر شهید آیتالله مرتضی مطهری روز گذشته هنگامی که وزیر علوم، تحقیقات و فناوری به دیدار وی رفت تا یاد و خاطره استاد شهید را گرامی بدارد، نکاتی گفت که شاید سالهای قبل نیز که رئیسجمهور به دیدارش رفته بود، مشابه آنها را بیان کرده باشد.
به گزارش رجانیوز به نقل از یکی از اعضاء بیت شهید، سرکار خانم اعظم عالیه در این دیدار ضمن تأکید بر ویژگیهای مثبت دولت نهم و شخص رئیسجمهور اضافه کرده است: از روزی که آقای احمدینژاد رئیسجمهور ایران شده است، هر روز برای سلامتیاش سورهی حشر میخوانم.
بنا بر این گزارش، وی نکات قابل توجه دیگری نیز در این دیدار بیان کرده اما از خبرنگارانی که در جلسه حاضر بودند، خواسته است، این موارد را خبری نکنند.
در ادامه همسر استاد شهید گفت: استاد برای ما مراد بود و ما مرید استاد بودیم هیچ گاه فکر نکردیم که مرد خانه را از دست دادیم بلکه مراد و مطلوبمان بود که از دست رفت.
وی با ذکر خاطراتی از استاد مطهری به سرودن چند بیت از اشعار خود پرداخت و گفت گفتهام اشعارم را بعد از مرگم چاپ کنند تا دچار حب دنیا نشوم.
در این دیدار زاهدی نیز تأکید کرد: استاد شهید به عنوان یک معلم و الگوی نسل جوان و اعضای هیات علمی دانشگاه ها است.
وی با اشاره به تواضع و خشوع استاد شهید در کلاس درس تصریح کرد: استاد مطهری احاطه کامل به علم داشته و متواضعانه به عنوان یک معلم و استاد سعی می کردند درس زندگی و چگونه زیستن را ارائه دهد.
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری هدف از دیدار با خانواده استاد شهید مطهری را تجدید پیمان با آرمانهای آن شهید بزرگوار عنوان کرد و گفت: امیدواریم بتوانیم به اهداف آن شهید بزرگوار در تحقق کامل استقلال و خودکفایی جمهوری اسلامی ایران دست یابیم.
وی با ارائه لوح سپاس به همسر استاد شهید از وی تقدیر و تشکر کرد.
رضایی: برنامه من با دیگر کاندیداها فرق دارد
محسن رضایی با بیان اینکه ما چقدر باید برای حل مشکلات صبر و تحمل کنیم گفت: متاسفانه هیچ تحول اساسی در کشور صورت نگرفته است.
در نشست انتخاباتی حامیان محسن رضایی در مازندران، وی طی یک ارتباط زنده تله کنفرانسی ضمن شنیدن نقطه نظرات حضار در جلسه گفت:
به خاطر تکلیفی که بر دوش من بود، در شب میلاد حضرت زینب (س) حضور خود را در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام کردم.
کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خصوص حضور خود در عرصه انتخابات افزود: اگر کاندیداها برنامهای برای حل مشکلات کشور ارائه میدادند، دیگر نیازی به حضور من نبود؛ ولی کاندیداهای محترم نه طرح و برنامه مشخصی ارائه دادند و نه اینکه طرح و برنامه مشخص من را قبول کردند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: با توکل به خدا، حالا که آبروی خود را فدای نظام نمودم، انتظار من از ملت وفادار این است که درصحنه حضوری فعال داشته باشند.
وی اظهار داشت: در شان جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب نیست که گرفتار یک موضوعات کوچک و حقیری شویم که کشورهای عربی از آن عبور کردهاند و ما هنوز پشت سر آنها هستیم.
رضایی با بیان اینکه ما چقدر باید برای حل مشکلات صبر و تحمل کنیم گفت: متاسفانه هیچ تحول اساسی در کشور صورت نگرفته است.
وی با اشاره به اینکه چهره من را مردم میشناسند و کارنامه من چه در زمان جنگ و چه بعد از زمان جنگ مشخص و مبرهن است بیان کرد: ایدهها و برنامههای من با دیگر کاندیدا فرق دارد.
رضایی با انتقاد از برخی جریانها که در خصوص نظامی بودن وی جوسازی کرده و سعی دارند با طرح این مسائل افکار جوانان را زندانی کنند گفت: همه مسئولان کشور با هم بودند که به دلیل تجاوز به حریم کشور برخی افراد به بدنه دولت و مجلس رفتند و برخی دیگر لباس رزم را برای دفاع ازتمامیت ارضی کشور پوشیده و لباس سیاست و دانشگاه را رها کردند.
وی در پایان این ارتباط زنده ابراز امیدواری کرد نتایج انتخابات هرچه که باشد باعث سربلندی نظام و رهبری گردد.
برسی پرونده اتهامات مدیریت دانشگاه آزاد در دانشگاهامیرکبیر
نشستی با عنوان یک سال پس از بازخوانی پرونده با حضور عباس سلیمی نمین و علیرضا زاکانی به منظور رسیدگی به اتهامات دانشگاه آزاد در دانشگاه صنعتی امیرکبیر بررسی میشود.
حنیف حسین ستاریان عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت در گفتگو با فارس، اظهار داشت: این نشست به همت دفتر تحکیم وحدت و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور و به منظور بازگشایی و پرداختن به اتهامات مدیریت دانشگاه آزاد و جاسبی برگزار میشود.
وی ادامه داد: عباس سلیمینمین مدیر مؤسسه مطالعات تاریخ و تدوین معاصر ایران و علیرضا زاکانی نماینده مجلس شورای اسلامی در این جلسه حضور پیدا میکنند، همچنین از عبدالله جاسبی رئیس دانشگاه آزاد برای شرکت در این جلسه دعوت به عمل آمده است.
این فعال دانشجویی با بیان اینکه فلیم شماره 2 تخلفات انشگاه آزاد در این نشست به نمایش در میآید، اضافه کرد: دلیل تشکیل این نشست عدم توجه مراجع قضایی به تخلفات مدیریت دانشگاه آزاد و عدم پاسخگویی جاسبی نسبت به این مسائل است.
ستاریان در پایان افزود: این نشست از ساعت 15 روز دوشنبه 14 اردیبهشت در سالن آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه امیرکبیر برگزار می شود.
وزارت ارشاد: ایسنا بسترساز آلوده سازی فضای رسانهای کشور شد
روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اطلاعیهای تصریح کرد: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با انتشار خبری خلاف واقع - و یا حداقل تحریف شده - به نقل از صفار هرندی، بار دیگر بسترساز آلوده سازی فضای رسانهای کشور شد.
به گزارش روز یکشنبه ایرنا به نقل از روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی « خبرگزاری ایسنا در خبر سرویس قم خود (2/2/1388) ادعا کرده « وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: 70 درصد کتابهایی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت قبل مجوز چاپ گرفته ، دارای انحرافات اساسی بودهاند.»
دراطلاعیه این وزارتخانه که یک نسخه از آن با عنوان " صداقت رسانه ای کجا است؟" برای ایرنا ارسال شده، آمده است:
"" ایسنا نه تنها با تحریفگویی و خلاف واقع نویسی بستر انتشار خبری کذب در برخی روزنامهها را فراهم ساخت، بلکه بهانه را به دست برخی اشخاص داد که گویا برغم ادعاهای بسیار، عادت کردهاند پیش از جستجو در صحت و سقم ماجرا به موضعگیری بپردازند. چنین شد که خبری دروغ و تحریف شده دستمایه خبرها و تیترهای جنجالساز و غیر واقعی گردید.
این جنجالی است که سال گذشته هم نقل خبری غیر واقعی از سوی همین رسانه درباره «ایدهآل بودن بستن در سینماها!» شبیه آن را به راه انداخت و البته به موقع خود پاسخ داده شد.
خبرگزاری دانشجویان ایران بعد از پیگیریهای فراوان این وزارتخانه با انتشار اصلاحیهای کوتاه (6/2/1388) متن صحیح سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را بر روی خروجی قرار داد؛ اما پس از آنکه جنجالسازی هدایت شده رسانهای در قالب پروژه به اجرا در آمد، برخی اشخاص نیز همانند گذشته به استقبال آن شتافتند.
امیدواریم برخی خبرگزاریها، امانتداری و صداقت در اطلاعرسانی را فدای سرعت یا اهداف دیگر نکنند؛ امیدواریم برخی روزنامهها از صحت نقل قولهای منابع خبری خود اطمینان حاصل کنند؛ امیدواریم اشخاصی که پیش از این بر مناصب مدیریت فرهنگی تکیه زده بودند پیش از اظهارنظر درباره سخنی و کلامی درباره واقعیت ماجرا اندکی تامل و خویشتنداری پیشه سازند.""
محمود عباسزاده مشکینی
بایستههای نخبهپروری سیاسی در ایران
آنچه مبرهن است تحقق مشارکت واقعی نخبگان در فرآیندهای تصمیم سازی سیاسی بدون «نخبه پروری سیاسی» میسر نمی شود و لذا این مهم همواره در بیانات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری (مدظله) مورد تاکید فراوان بوده و هست.
واژه elite (نخبه) در قرن هفدهم برای توصیف کالاهایی با مرغوبیت خاص به کار می رفت و بعدها کاربرد آن برای اشاره به گروه های اجتماعی برتر، مانند واحدهای ضربت نظامی یا مراتب عالی تر اشرافیت هم تعمیم یافت.
اما برای اولین بار در قرن 19 بود که نخبه گرایی به عنوان یک مکتب فکری در علم سیاست و جامعه شناسی سیاسی با اندیشه های اشخاصی چون: پاره تو و موسکا مطرح شد و به تدریج رواج پیدا کرد و امروزه نخبه گرایی یکی از الگوهای رایج در جامعه شناسی سیاسی و از شاخصه های تاثیرگذار بر فرآیند تصمیم سازی و راهبردی در حکومت ها به شمار می آید.
در ایران طیف نخبگان معمولا به دایره ای از خواص اطلاق می شده که الزاما از تخصص های علمی نیز برخوردار نبوده اند. اما این مفهوم با پیروزی انقلاب اسلامی و اصلاح ساختار حکومت و مشی سیاسی در معنای واقعی خود تفسیر شد و بکارگیری نخبگان مورد توجه واقع شد.
آنچه مبرهن است تحقق مشارکت واقعی نخبگان در فرآیندهای تصمیم سازی سیاسی بدون «نخبه پروری سیاسی» میسر نمی شود و لذا این مهم همواره در بیانات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری (مدظله) مورد تاکید فراوان بوده و هست.
در این راستا اگرچه ضرورت و اهمیت پخته بودن حرکت های سیاسی در کشور سبب شد تا مقام معظم رهبری مبحث «نخبه پروری سیاسی» را که برگرفته از اشراف ایشان به مسایل سیاسی ایران وجهان است را در دیدار اخیر با جمعی از دانشگاهیان مطرح کنند و پس از آن این مسئله به پارادایمی رسانه ای بدل شده است. اما به واقع این هدف گذاری کلان برای سالم سازی و ضمانت اتخاذ و اجرای راهبردهای اصولی و کارآمد، در طول سالیان گذشته از سوی معظم له بارها مطرح شده که نهادینه سازی آن نیازمند تبیین و تدوین ابعاد تاریخی، فرهنگی و اجتماعی و صد البته علمی است که هدف اصلی نگارنده در این نوشتار است.
بنیان های علم سیاست در ایران
متفکران تاریخ بشری، علم سیاست را از مهمترین و پیچیده ترین علوم انسانی برشمرده اند. علم سیاست در ایران نیز همیشه به عنوان یکی از آموزه های مطرح اما نه به صورت مستقل وجود داشته است. در اندیشه ابن خلدون، فارابی، ابن سینا و بقیه اندیشمندان ایرانی از جمله ملاصدرا بحث سیاست مورد بررسی قرار می گیرد اما از قدمت علم سیاست به عنوان دانشی نو و رشته ای آکادمیک و روشمند در ایران بیش از صد سال نمی گذرد.
در حوزه پژوهش و نشر آثار سیاسی در ایران آنچه در اولین نگاه به چشم می خورد ترجمه های بسیار و تالیفات محدود می باشد. اکثر کتب علوم سیاسی در ایران حداکثر ترجمه ای نه چندان دقیق و خوب از آثار نویسندگان غربی است و متاسفانه استفاده غیردقیق از اصطلاحات علوم سیاسی و واژه سازی ناهنجار و غیرمرتبط فضایی ابهام آمیز را ایجاد کرده است.
نزدیک به سه دهه از استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران می گذرد. در این مدت چالش های زیادی در باب علوم انسانی بروز کرده است. همه این چالش ها ناشی از یک تلاش اساسی بوده است که در راستای بومی کردن علوم انسانی و سازگاری منطقی و علمی آن با تحولات خارجی صورت گرفته است. خارج نمودن این علوم از سیطره نفوذ فرهنگی غرب و ایرانی و اسلامی کردن جهانی آن به صورتی که تضاد علمی ایجاد نکند، مهمترین دغدغه و وظیفه ساختار آکادمیک و آموزشی ایران است.
علیرغم این، به طور متوسط سالانه حدود 800 نفر ورودی دانشجویان رشته سیاست است که این آمار از یک طرف نشان توجه و اقبال دانشجویان به این رشته است اما از طرف دیگر با توجه به در نظر گرفتن نیاز کشور متوجه می شویم که تعداد قابل توجهی از این دانش آموختگان هیچ وقت مورد استفاده امور سیاسی در جامعه قرار نمی گیرند یعنی اینکه در جایگاه غیرتخصصی به کار گمارده می شوند.
آنچه مبرهن است سیر تکوینی علوم سیاسی در ایران متاثر از مجموعه ای از عوامل و شرایط بومی است که بررسی آن در حوصله این مقال نیست و فرصت دیگری می طلبد.
نخبه گرایی در جمهوری اسلامی
تا زمان تشکیل بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی ریاست جمهوری، نخبگان در چارچوب تعاریف رایج و غربی آن تعریف می شدند و قالب مشخصی برای تعامل آنها وجود نداشت.
در سال 1385 به منظور تحقق بخشیدن به تاکید مقام معظم رهبری در «استفاده صحیح و مناسب از ظرفیت های علمی نخبگان در راستای توسعه همه جانبه کشور» و در اجرای ماده 4 اساسنامه بنیاد ملی نخبگان درباره «تعریف نخبه واحراز استعدادهای برتر و نخبگی افراد» آیین نامه احراز نخبگی با هدف منطقی کردن و تعریف شاخص های علمی، استانداردسازی معیارها و فرآیندهای شناسایی و معرفی نخبگان و استعدادهای برتر، تصویب شد.
در ماده 2 این آیین نامه نخبه چنین تعریف می شود: «نخبه» به استناد ماده 4 اساسنامه بنیاد به فرد برجسته و کارآمدی اطلاق می شود که اثرگذاری وی در تولید و گسترش علم و هنر و فناوری و فرهنگ سازی و مدیریت کشور محسوس باشد و هوش، خلاقیت، کارآفرینی و نبوغ فکری وی در راستای تولید و گسترش دانش و نوآوری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و اعتلای جامعه انسانی کشور گردد.
با سرلوحه قرار دادن تعریف کلی فوق از نخبگان می توان نخبه سیاسی را چنین تعریف کرد: «نخبه سیاسی» به شخصی اطلاق می شود که پدیده های سیاسی را در دو سطح داخلی و بین المللی بررسی کند با نگاه آینده نگرانه، حوادث سیاسی را پیش بینی و در بالاترین سطح مورد نظر، راهکاری جهت مدیریت هوشمندانه وقایع به منظور ارتقای زندگی بشری ارائه دهد.
موانع تحقق نخبه پروری سیاسی در ایران
پرواضح است که پرورش نخبگان در حوزه سیاست بدون آسیب شناسی علوم سیاسی در ایران ممکن نیست. بر این اساس؛ همانطوری که به اختصار ذکر شد از مشکلات کیفی سیاست در ایران کلی گویی و نگاه غیرعلمی به سیاست چه در حوزه دانشگاهی و چه در حوزه علمی است. ما همه چیز را به صورت خیلی بزرگ و فراتر از واقعیتها و تواناییها می بینیم. به عنوان مثال در دانشگاهها بیشتر آموزشها به مبنای صرف تئوریک برمی گردد که بعضاً رابطه ای با مشکلات جامعه سیاسی در ایران ندارد و در برنامه ریزی سیاسی هم با دولت مردانی روبرو بوده ایم که علیرغم شعارها و برنامه های اجرایی از حل کوچکترین مشکل در حوزه مسائل ایران ناتوان بوده اند.
جدیترین مسئله در این امر توجه به این نکته است که اولا ما باید در دانشگاه با توجه خاص به ایران مسائلی را آموزش دهیم که هرکدام در یک فرآیند به حل مشکلات سیاسی و توسعه ای ایران کمک کند و در عرصه عمل نیز به دنبال برنامه ای برویم که هدفش ارتقای سیاسی و اجتماعی ایران منطبق با نیازسنجی بومی باشد، چراکه گسترش دادن بیش از توان، حوزه مسئولیت یک ملت، نتیجه ای جز فرسایش نیروها و هدر دادن آنها ندارد.
همچنین مشکل دیگر علم سیاست در ایران پراکندگی و عدم سازگاری اندیشه های سیاسی در حوزه ایران است. وجود آرا و تفکرات مختلف خود به خود یک مشکل نیست بلکه نشانه تحرک و پویایی است اما زمانی که قرار است علم در خدمت عمل سیاسی قرار بگیرد وجود اجماع نخبگان فکری و ابزاری امری لازم و ضروری است. زیرا مدیریت کردن و عملی ساختن اندیشه ها خود نیازمند آن است که اولا ما بدانیم چه تفکری را برای عمل انتخاب کرده ایم و قرار است چه کسانی آن را مدیریت کنند و هدف از اجرای آن چیست؟!
راهکارهای تحقق نخبه پروری سیاسی در ایران
بالا رفتن سطح آگاهی سیاسی جامعه و افزایش حس مسئولیت و مشارکت مردم بویژه جوانان در امور سیاسی و به طور کلی توسعه سیاسی تأثیر زیادی در آینده علم سیاست و تحقق نخبه پروری سیاسی دارد. پیوند دادن علم سیاست، آموزش عمومی و پرورش دادن نسل های آینده با مشخصه هایی چون احترام متقابل، محاسبه گری عقلانیت ابزاری، توجه به زمان و فرصت ها، آینده نگری، شفاف و دقیق بودن، حساس بودن به آینده خویش و جامعه، جزئی نگر داشتن استعداد همکاری و کارساز زمانی، توان تسلط بر احساسات، داشتن روحیه علمی و مطالعاتی و آمیخته بودن با قانون و آزادی از مهمترین فاکتورهای چشم انداز مثبت نخبه پروری در ایران است.
مشی و سیره نخبگان سیاسی گذشته و معاصر ایران در عرصه سیاست اسلامی نیز الگوی بدیلی در مواجهه با پرورش نخبگان سیاسی در کشور است، چراکه سیاست اسلامی در پی آن است که مواد خام سیاسی را با کاهش تأثیرات شخصیتی و عقیدتی به بهترین نحو سازمان بندی کند تا بتواند واقعی ترین راهکار حل مسائل سیاسی را ارائه کند.
در این میان اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) از نوعی تحول و تطور برخوردار بوده که «عدم جدایی دین از سیاست» مصداق بارز آن است.
مثلا؛ در این دو گفته حضرت امام(ره) که در یک جا فرمودند «انقلاب اسلامی یک معجزه الهی بود» و در سخنرانی های دیگرشان فرمودند «در انقلاب ما ملت نقش اساسی داشت» ایشان هم ظرفیت های نهفته سیاسی در آموزه های دینی را که قبلا کشف نشده و یا مورد توجه قرار نگرفته بودند، کشف کرد و هم از این ظرفیتها را با شرایط حساس آن زمان ایران بومی سازی کرد.
از دیگر آموزه ها و محورهای مدنظر در پرورش نخبگان سیاسی در منویات امام راحل و مقام معظم رهبری می توان به: قیام و حرکت برای خدا، اخلاص، خودباوری، اعتماد به نفس، ساده زیستی، خدمت به مردم، قاطعیت در برابر دشمنان اسلام، دفاع از هویت اسلامی و بومی، دفاع از حق، تلاش برای استقرار آزادی و عدالت، مبارزه با استبداد و استعمار و انجام تکلیف الهی اشاره کرد.
همگرایی و تعامل سازنده حوزه و دانشگاه نیز ضامن پرورش نخبگانی متعهد در عرصه سیاسی کشور است.
در کنار انگاره های فوق، بکارگیری تجربیات درس آموختگان مکتب انقلاب و دفاع مقدس که مواجهه با بحران های سیاسی را در کوران حوادث و مسائل متعدد آموخته اند و خود در خیل نخبگان نظام بشمار می آیند بسیار راهگشاست. نقش دولت نیز در این پروسه تکمیلی و هدایتگرانه است و مجموعه دولت باید در ارتباطی علمی و عملگرایانه با شناخت و اعلام نیاز ارکان اجرایی کشور به نخبگان سیاسی، آموزش سیاست را کارکردگرا نماید. یعنی اینکه انسان هایی آموزش ببینند که اولا به فراخور نیازهای جامعه باشند و همچنین خود الگوی رفتار قانونمند باشند. بحث الگوسازی و گسترش رفتار حسابگرانه و علمی مهمترین کارکرد دولت در این حوزه هستند.
بر این اساس نخبه پروری نتیجه یک پروسه و فرآیند چند وجهی است که به موازات هم به پیش می رود و با همکاری مؤثر حوزه های علمی- اجرایی ارکانهای نظام متحقق می شود.
کلیات تدوین راهبرد نخبه پروری سیاسی در ایران
بی تردید ترسیم و تدوین فرآیند آموزش و تربیت نخبگان پروسه ای کارشناسی و نیازمند بررسی جوانب مختلف و نیازسنجی سیستم سیاسی کشور در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی است که همه جوانب در آن لحاظ و خروجی آن تضمین شود تا تحت الشعاع برخوردهای سیاسی و سیاسی کاری واقع نشود.
ازطرفی باید رهنمودهای قبلی مقام معظم رهبری حول نهضت نرم افزاری و تولید علم نیز در تدوین این راهبرد مدنظر ویژه باشد.
در چنین راهبردی، نخبه سیاسی باید المان های تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، زبانی و اجتماعی ایران را بشناسد و بدانید دولت- ملتی مانند ایران چه مشخصات داخلی، منطقه ای و جهانی دارند.
اینکه توانایی و امکانات ایران برای توسعه داخلی و نقش آفرینی درسطح منطقه و جهان تا چه حد است با شناخت دقیق از موجودیت ملت ایران؛ نخبه، علم سیاست می تواند برنامه و چشم اندازی واقعگرایانه جهت پایداری همراه با قوت و قدرت ایران ارائه دهد.
براین اساس در حوزه حکومت بررسی نظام سیاسی ایران و شناخت دقیق حاکمیت موردنظر است. فهمیدن ارتباط دینی، تاریخی و اجتماعی حاکمیت با ملت ایران و شناختن منابع واقعی قدرت ما را به تحلیل مناسبتری هدایت می کند. آنچه در مورد قدرت مدنظر است درک درست مولفه های قدرت در دنیای جدید براساس منابع طبیعی و انسانی آن است. درنظر داشتن قدرت سخت و گذر از آن به سوی قدرت نرم، توجه به علم، فناوری، آگاهی علمی و قدرت ابزار سازی کلیدی ترین موضوعات مورد طرح برای دانش پژوهان سیاست در حوزه قدرت هستند و پرواضح است تعلیم نخبگان سیاسی منطبق بر ویژگیهای فوق باید توسط نخبگان متعهد صورت پذیرد.
نتیجه
دراین نوشتار به اختصار گذری بر تطور علم سیاست و فرآیند پرورش نخبگان سیاسی درایران داشتیم و شکی در آن نیست که آینده نگری و آینده سازی مهمترین هدف سیاست است.
سیاست برنامه نخبگان فکری- اجرایی جهت تصمیم سازی و مدیریت عالی جامعه است و دراین میان دولت، قدرت و حکومت به عنوان اساسی ترین موضوع های علم سیاست ارتباط تنگاتنگی با چگونگی نخبگان سیاسی دارند و برای ترسیم راهبرد نخبه پروری سیاسی درایران شناخت دقیق ماهیت این سه پدیده بنیادی ترین مسئله است.
با توجه به آنچه ذکر شد لزوم طراحی و تدوین سند چشم اندازی 10یا 20 ساله براساس نیازسنجی ارکان کشور برای نخبه پروری سیاسی به خوبی حس می شود که در سایه همگرایی ارگان های علمی- اجرایی کشور و فارغ از هرگونه سیاسی کاری می تواند خروجی نخبگان سیاسی کشور را نهادینه و تضمین کند. «نخبگان سیاسی متعهدی» که آنچنانکه در قرآن کریم نیز می خوانیم به مصداق «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ یعنی اگر می خواهید سرنوشت شما تغییر کند، ابتدا باید محتوای باطنی خود را تغییر دهید، دراین محتوای باطنی، عنصر «فکر و شناخت» را در کنار عنصر «ایمان» توأمان تحصیل می کنند.
منبع : اقتدار ملی