عواقب کودتای 28 مرداد
پروفسور حمید مولانا
این هفته 58 سال از کودتای آمریکا- انگلیسی 28مرداد 1332 علیه مردم ایران (که محمدرضا پهلوی را بار دیگر به تخت و تاج رساند ولی مشروعیت نظام شاهنشاهی را در ایران به کلی از بین برد) می گذرد، کودتای سرنوشت سازی که عواقب مهمی در سطح ملی و بین المللی در برداشت. کودتای 28مرداد یکی از بزرگترین اشتباهات آمریکا در خاورمیانه بود. این کودتا پرده از انگیزه های سلطه گرایانه ایالات متحده در این منطقه برداشت و چهره دیگری از استکبار جهانی را به ملت ایران و مسلمانان جهان نمایان ساخت
.
آمریکا برای اولین بار رسما در مقابل ایرانیان همانند انگلیس و روسیه و فرانسه به عنوان یک قدرت استعماری شناخته شد که برای حفظ منافع خود از هیچ گونه تجاوزی خودداری نمی کند. این کودتا بیش از هر چیز دیگر به مشروعیت رژیم پهلوی برای همیشه خاتمه داد و بدین ترتیب هسته های انقلاب اسلامی ایران را آبیاری کرد. یک ربع قرن بعد با سقوط طاغوت و با پیروزی و استقرار نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه فصل جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد. این آغاز بیداری مسلمانان و در حقیقت همه محرومان استعمارزده دنیا و شروع یکی از بزرگترین تحولات و دگرگونی ها در روابط بین الملل بود، که تا امروز ادامه دارد.
انقلاب اسلامی ایران معادلات قدرت را در سطح جهانی به هم زد و دنیای دو قطبی را متزلزل ساخت. دین و توحید بار دیگر عامل بزرگی در سیاست جهانی گردید و هنوز بیش از یک دهه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که یکی از دو امپراتوری و ابرقدرت جهان که پس از خاتمه جنگ جهانی دوم به وجود آمده بودند، یعنی نظام شوروی و اقمار آن در اروپای شرقی و آسیای مرکزی، سقوط کرد و به کلی از هم پاشید. اروپا و دنیای غرب که در سال 1918 میلادی با پایان جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی و مسلمانان به قول چرچیل «پس از قرن ها نفس راحت می کشید» دقیقا 60 سال بعد با پیروزی انقلاب اسلامی با مشکلات زیادی روبه رو شد. این انقلاب در حقیقت یک ضربه برگشت در مقابل دخالت های غیرمشروع غرب در امور مسلمانان بود. تغییراتی که دنیا از زمان کودتای 28مرداد تا امروز به خود دیده است، بدون شک بزرگترین تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بشر در این مدت کوتاه بوده است.
کودتای 28 مرداد به دو جهت یک نقطه عطف در روابط بین الملل به شمار می رود. در مرحله اول این کودتا که به دست برادران دالس، جان فوستر دالس وزیر امورخارجه وقت امریکا و برادراو آلن دالس رئیس آژانس اطلاعات و جاسوسی ایالات متحده(سیا) و وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس برنامه ریزی شد، سرآغاز یک سلسله کودتاهای نظامی دیگر آمریکا در نقاطی مانند گواتمالا، شیلی، ویتنام و کنگو شد و آتش جنگ سرد بین شوروی و دنیای غرب را به مدت چندین دهه روشن نگه داشت. این دخالت های نظامی که اغلب به بهانه ترس و جلوگیری از توسعه کمونیسم عملی می شد این فرصت را ایجاد کرد که شوروی بیش از پیش نفوذ خود را بر کشورهای اقمار گسترش داده و شورش های مردمی در مجارستان، آلمان شرقی، و چکسلواکی سابق را با تانک و توپ سرکوب کند و قدرت های استعماری اروپا نیز مانند انگلیس و فرانسه برای حفظ آخرین مستعمرات خود با کشورهائی چون آرژانتین، مصر و الجزایر وارد جنگ شدند. جنگ انگلیس و فرانسه علیه مصر در کانال سوئز، جنگ انگلیس علیه آرژانتین بر سر جزایر فالکلند، تجاوز نظامی فرانسه علیه آزادیخواهان هند و چین و الجزایر و حملات مداوم صهیونیست ها علیه مردم فلسطین همه نشانه هائی از سلطه گرائی قدرت ها در این دوران است. در خاتمه، با سقوط شوروی عامل ترس از لولوی کمونیسم از صحنه جهانی پرچیده شد ولی اسطوره ترس از اسلام و «تروریسم جهانی» جایگزین آن گردید.
مرحله دوم و مهم کودتای 28 مرداد، عامل اقتصادی و رقابت قدرت های بزرگ در دست اندازی به منابع طبیعی «جهان سوم» و در این مورد طمع آمریکا و کارتل های بزرگ نفتی برای دسترسی به منابع انرژی و نفت ایران بود. ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1329 دست شرکت نفت انگلیسی را از ایران کوتاه کرد ولی کودتای 28 مرداد همین کمپانی نفت انگلیسی را به اضافه کنسرسیومی از شرکت های نفت آمریکا و فرانسه و هلند به ایران بازگرداند. در حقیقت این کودتا ریشه های خود را در سیاست امپریالیستی «دیپلماسی توپ و تفنگ» سیاست خارجی آمریکا در سال های رئیس جمهوری ویلیام مکینلی و تئودور روزولت در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم داشت که این بار از مناطق اقیانوس آرام به خاورمیانه سرایت و انتقال پیدا می کرد. کودتای 28 مرداد طمع توسعه گرائی آمریکا را فزونی بخشید. ظهور نومحافظه کاران در صحنه سیاست ایالات متحده و جنگ های خلیج فارس و عراق و افغانستان در دو دهه اخیر ادامه این استراتژی آسیب پذیری است که امروز وضع مالی و بودجه ملی آمریکا را به بحرانی ترین شرایط آن در تاریخ این کشور کشانده و بدهی نظام را به 3/14 تریلیون دلار افزایش داده است. نه تنها دلار آمریکا حاکمیت جهانی خود را از دست داده بلکه ارزش آن نسبت به نیم قرن گذشته 45 درصد کاهش یافته است. وضعیت اقتصادی اتحادیه اروپا و ارزش یورو نیز بهتر از آمریکا نیست.
از یک جهت، قرن بیستم، قرن کودتاها، انقلابات، جنگ های بین المللی و اضمحلال و نابودی امپراتوری ها بود. در این قرن در ایران دو انقلاب (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی ایران) و سه کودتا (کودتای محمدعلی شاه قاجار علیه مشروطه خواهان به حمایت روسیه، کودتای سیدضیاءالدین طباطبائی و رضاخان پهلوی علیه قاجار به پشتیبانی انگلیس و کودتای آمریکا- انگلیسی 28 مرداد علیه یک دولت ملی) به وقوع پیوست. کودتای 28 مرداد و انقلاب اسلامی ایران دو روی یک سکه بودند، سکه ای که امپراتوری آمریکا هرگز به عواقب آن فکر نکرد.