مبارزه با تروریسم از ادعا تا عمل
حسین بابایی- علی قاسمی
بررسی تحولات و وقایع دنیای پیرامونی به ویژه رخدادهای جامعه جهانی، انسان را با واژه هایی بسیار زیبا و جذاب آشنا می سازد. اصطلاحاتی که در نگاه اول، شور و شعف آدمی را از این همه احساس انسان دوستانه و درک نسبت به موضوعات انسانی متحول می سازد و احساس شرایط ایده آل را برای انسان تداعی می کند.
استعمال واژه هایی همچون مبارزه با تروریست، رعایت حقوق بشر، برخورد با خشونت و نژادپرستی، احترام به عقاید ملت ها، آزادی بیان، حق انتخاب و... صدها کلمه و واژه دیگری از این قبیل اصطلاحات که حس بشردوستانه و دور از خشونت حاکمان کنونی جامعه جهانی را نشان می دهد؛ به گونه ای که اعتقاد به این الفاظ با ژست های انسان دوستانه، انتظار جامعه ای جهانی با احترام به آراء و خواسته ملت ها و بدون هیچ جنگ و خونریزی همراه با صلح و آرامش جهانی را به تصویر می کشاند.
اما با تأملی در کارکرد واقعی این اصلاحات و نگاه عمیق به وقایع و رخدادهای جهانی و دقت در مسائل پیرامونی به ویژه رفتارهای مدعیان مبارزه با تروریسم، نه تنها خبری از مبارزه با تروریست و خشونت تحمیلی جهانی، وجود ندارد بلکه موج زیاده خواهی مدعیان این اصطلاحات دروغ پردازی گویندگان این الفاظ را بیش از پیش رسوا می کند. واقعیتی که اقدامات تروریستی اخیر در منطقه، ردپایی از جریان تروریسم سازمان یافته از سوی غرب به ویژه آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی را نشان می دهد.
موضوعی که رهبر فرزانه انقلاب در پیام خویش به همایش بین المللی مبارزه جهانی با تروریسم، با اشاره به سابقه قدرت های سلطه گر در اقدامات تروریستی و حمایت از رژیم تروریستی صهیونیست و سیاهه بلند بالای آنها در پشتیبانی مالی و تبلیغاتی از تروریست های سازمان یافته و در عین حال ادعای مبارزه با تروریسم، این واقعیت و دوگانگی در گفتار و رفتار غرب را نکوهش کردند.
واقعیت تلخی که به علت زیاده خواهی خودکامه گان و حاکمان استکباری دنیا، صلح و آرامش و آزادی را از مردم ملت های مختلف دنیا گرفته است و قتل عام خونین مردم مسلمان منطقه را به دنبال داشته است.
رهبر فرزانه انقلاب در این باره می فرمایند: «حافظه تاریخی ملت های منطقه ما هرگز فراموش نخواهد کرد که دولت های استعمارگر چگونه برای غصب فلسطین و فراری دادن ملت مظلوم آن از خانه و کاشانه خود، گروه های تروریستی جراری مانند آژانس بین المللی صهیونیزم و بیش از ده گروه مشابه دیگر را سازماندهی کردند و فاجعه دیریاسین و نظائر آن را پدید آوردند.»
درحقیقت غرب به ویژه دولت آمریکا با ادعای مبارزه با تروریست نه تنها آزادی و آرامش کشورهایی دیگر مانند عراق، افغانستان و پاکستان را برهم زده؛ بلکه شکل گیری تهدیدات تروریستی و ناامنی اجتماعی در منطقه را نیز دوچندان نموده است. از این رو در واکاوی تحولات اخیر منطقه نیز با این دوگانگی در رفتار و گفتار دنیای غرب روبرو می شویم. همچنین آمریکا ادعای حمایت از برقراری نظام های برخواسته اراده مردمی را دارد درحالی که خواسته مردم بحرین تشکیل حکومتی بر خواسته اراده مردم بحرین می باشد که نه تنها با مخالفت آمریکا همراه می گردد بلکه سکوت و حمایت این کشور برای لشکرکشی عربستان به بحرین بوی تنفر و تعفن این دروغگویی ها را برملا می سازد و این رفتار گروه های تروریستی و جنگ افروز سعودی را دوچندان می نماید و با نمایش حقوق بشر در قتل عام مردم بحرین و ایجاد حمام خون توسط دژخیمان سعودی، واژه «تروریست سازمانی و دولتی» را معنا می سازد.
از این رو رهبر فرزانه انقلاب با بصیرت الهی و بینش عمیق خود بر این موضوع تأکید کرده و در این باره می فرمایند: «آمریکا و انگلیس و برخی دولت های غربی دیگر، با پرونده سیاه و محکوم کننده خود در رفتارهای تروریستی، داعیه مبارزه با تروریسم را نیز به ادعاهای گزاف خود افزوده اند. تروریست هایی که در دهه 1360 هزاران نفر را بی رحمانه به خاک و خون کشیدند و از جمله در یک حادثه 72 نفر از نخبگان علمی و سیاسی و مسئولان بلندپایه کشور، و در حادثه ای دیگر، رئیس جمهور و نخست وزیر کشورمان را به شهادت رساندند، اکنون در حمایت دولت ها و دولتمردان اروپایی و زیر حمایت آنان زندگی می کنند.»
در واقع این تعبیر معظم له حاکی از همان جریان دروغ پردازانه غرب و تضاد رفتاری و گفتاری آنان است؛ که با استعمال واژه های زیبا، فریب جامعه جهانی را دنبال نموده و زشتی و پلیدی رفتار خود را با دروغی بزرگ آراسته و زیبا جلوه می نمایانند.
این جاست که واقعیتی تلخ، کام حقیقت جویان عالم را دربر می گیرد. واقعیتی که در طول سی و چند سال اخیر در قبال انقلاب اسلامی ایران، با همه دشمنی ها از سوی دولت ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی جریان تروریست را بر نخبگان و ملت مظلوم ایران تحمیل و خسارات جانی، مالی و معنوی بسیاری را ایجاد کرده است.
لابی های تروریستی از طریق رسانه های وابسته دولتی خویش و همچنین ابزارها و هجمه های روانی موج اراده و خواسته ملت ها را نفی کرده و با مشتی دروغ و جلوه نمایی به کلماتی همچون دفاع از آزادی، رعایت حقوق بشر و مبارزه با تروریست افکار عمومی را منحرف نموده و اهداف ننگین خود را دنبال کرده است.
اینک سؤال اینجاست که آیا با همه این کج رفتاری ها و دروغ پردازی در گفتار، رفتار و عمل از سوی سران غربی بویژه آمریکا چگونه می توان مدعی مبارزه با جریان تروریست بود و مهمتر اینکه سازمان ملل که تحت عنوان دفاع از حقوق ملت های دنیا بنا گردیده چگونه در دست این گونه افراد بوده و بازیچه دولت هایی منفور و دروغگو شده است. حاکمانی که فریاد مبارزه با تروریست و آزادی خواهی دروغینشان بعنوان ندای دموکراسی در دنیا رنجش خاطر ملت های آزاده را به دنبال داشته است.
لذا آنچه بیش از پیش با توجه به قتل و عام دیکتاتورهای غربی در منطقه با سکوت و حمایت غرب قابل تأمل و تأسف است، این مسئله می باشد که عده ای در داخل با همه رفتارهای دوگانه غرب در قبال مسائل جهانی و تعریف های دوگانه از تروریست، آزادی و حقوق بشر، بر طبل پاره غرب در دفاع از حقوق بشر کوبیده و در بازی دو سر باخت غرب بعنوان مهره سوخته خوش رقصی می نمایند.
از این رو موضوعاتی که در جمع افراد به اصطلاح روشن فکر شنیده می شود انسان را به تعجب وامی دارد که اگر برای این افراد درک حقایق با همه ادعای روشن بینی و دگراندیشی سخت است آیا دیدن وقایع نیز آنان را با مشکل مواجه می سازد؛ چراکه دیدن وقایع کار چندان سختی نیست و با استفاده از حواس پنجگانه قابل فهم می باشد! لیکن چرا نسبت به واقعیت لمس شده دشمنی آمریکا با ایران و حقیقت درک شده این خصومت دچار تزلزل و خواب آلودگی سیاسی و فکری و دربرخورد دوگانه غرب در قبال جریان تروریست دچار کج فهمی هستند؟
در بررسی و اشاره به برخی از این موارد که نشان از رفتارهای تروریستی و ضد حقوق بشر غرب بویژه ایالات متحده آمریکا در تکمیل پروژه خود در قبال جمهوری اسلامی ایران قابل ارزیابی است به محورهای زیر می توان اشاره نمود. جنایاتی که در نگاه طنزآمیز به وقایع بعنوان گوشه ای از فعالیت های صلح دوستانه آمریکا (درنگاه روشنفکران وابسته) وجدان های بیدار انسانی را به تأمل وامی دارد.
- طرح تجزیه ایران و ایجاد غائله های جدایی طلبی در مناطق قومیتی، مثل کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان و حمایت از گروهک های ضدانقلاب و جریان های تروریستی.
- طراحی کودتاهایی مانند کودتای نقاب در ابتدای پیروزی انقلاب
-مداخله نظامی مستقیم درحادثه طبس
-حمایت و تجهیز نظامی و اطلاعاتی از رژیم بعثی عراق در تحمیل جنگ هشت ساله در به خاک و خون کشیدن ملت ایران
- راه اندازی جریان تروریسم داخلی مانند گروهک فرقان، منافقین و... با هدف حذف فیزیکی رهبران انقلاب
- سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران در آسمان خلیج فارس
- حمایت از گروهک تروریستی طالبان و اقدامات تروریستی این جریان
-حمایت از گروهک تروریستی جندالشیطان در فعالیت های تروریستی و کشتارهای پی درپی در کشور
- راه اندازی تحریم سی و سه ساله علیه ایران بمنظور تضعیف و براندازی انقلاب اسلامی
- حمایت از سران فتنه و آشوبگران خیابانی و فعالیت های اغتشاشگران
- به شهادت رساندن دانشمندان و نخبگان علمی ایرانی در چندسال اخیر و صدها عنوان دیگر که هدف گیری غرب را در اجرای اقدامات تروریستی آنان در قبال ملت ایران بیش از پیش نشان می دهد.
در واقع این سرفصل ها، گذری کوتاه از عمق فجایع تروریستی و خیانت سردمداران آمریکا در قبال مردم ایران بوده که دارای وسعتی به گستردگی سی و سه سال از تاریخ انقلاب می باشد. درهمین راستا رهبر فرزانه انقلاب نیز دراین باره می فرمایند که : «نمی شود قبول کرد که جبهه دشمنان اسلام و انقلاب که بشدت از ناحیه بیداری اسلامی تهدید می شوند، برنامه ریزی بلندمدت نداشته باشند؛ این را هیچ کس نمی تواند باور کند، مگر خیلی ساده لوح باشیم، غافل باشیم که این را باور کنیم.» لذا درک واقعیت دشمنی آمریکا با ایران و رفتارهای تروریستی و ایران ستیزانه غرب موضوعی روشن و مبرهن است، چرا که رسیدن به حقیقت و یا به عبارتی دیگر تحصیل بصیرت، موضوعی سخت و مبهم نیست، بلکه واقعیتی گویا و ملموس می باشد که نگاه پیرامونی به مسائل، لمس دقیق مطلب را مشخص می سازد. در واقع به تعبیر مقام معظم رهبری: «مطالبه ی بصیرت، مطالبه ی یک امر دشوار و ناممکن نیست. بصیرت پیداکردن، کار سختی نیست. بصیرت پیداکردن همین اندازه لازم است که انسان اسیر دام های گوناگون، از دوستی ها، دشمنی ها، هوای نفس ها و پیشداوری های گوناگون نشود. انسان همین قدر نگاه کند و تدبر کند، می تواند واقعیت را پیدا کند. مطالبه ی بصیرت، مطالبه ی همین تدبر است؛ مطالبه ی همین نگاه کردن است؛ مطالبه ی چیز بیشتری نیست و به این ترتیب می شود فهمید که بصیرت پیداکردن، کار همه است؛ همه می توانند بصیرت پیدا کنند.» بنابراین فهم و درک دشمنی غرب و همچنین تضاد در گفتار و رفتارهای سران غرب حاکی از دوگانگی فکری و عملی در ادعاهای دروغین آنان بوده و قابل ارزیابی است.
به تعبیر مقام معظم رهبری در پیام خود به همایش بین المللی مبارزه جهانی با تروریسم: «یکی از کارهای اساسی نشست کنونی شما می تواند تعریف روشن و دقیق از تروریسم باشد.»
در واقع به تعبیر معظم له، تعریف روشن و دقیق از تروریست در جهان راه ادعاهای دروغین غرب و رفتارهای دوگانه آنان را مسدود خواهد نمود چرا که همچنان غرب از مسیر حمایت از تروریست و گزافه گویی و دروغ پردازی خود کوتاه نیامده و با انعکاس متفاوت و معکوس از روند تحولات منطقه هیچ صحبتی از کشتار مردم توسط دست نشانده های دیکتاتور خود به میان نمی آورد.
در واقع در طول تحولات و خیزش های اخیر منطقه که رسانه هایی که تا دیروز با دروغ پردازی از نقض حقوق بشر در ایران سیاه نمایی رسانه ای را در دستور کار خود داشتند؛ با سکوتی ننگین در انعکاس خونریزی و قتل عام آمریکا و دست نشانده های آمریکایی در کشورهای منطقه دروغگویی و بی هویتی خود را بیش از پیش آشکار نمودند. از این رو با توجه به واقعیت های مشهود از دوگانگی رفتار غرب در منطقه آنچه بیش از هر مسئله ای قابل اشاره می باشد این بوده که تحولات منطقه با همه کش و قوس های سیاسی و اجتماعی خود، نه تنها شکست جریانات مدعی مبارزه با تروریسم و حقوق بشر را به دنبال داشته بلکه انزجار ملت های مختلف دنیا را نیز به دنبال داشته است به گونه ای که طعم این ناکامی و شکست در کام حاکمان و ملت های غربی نیز چکانده شده و دامنه تحولات منطقه را با توجه به پیش بینی های رهبر معظم انقلاب در قلب اروپا می توان ملاحظه نمود.
برهمین اساس آنچه از همه تضادهای رفتاری و گفتارهای دوگانه غرب برای ملت های جهان بویژه مردم منطقه ایجاد شده است این واقعیت می باشد که مردم منطقه و حتی مردم کشورهای اروپایی از این مدل رژیم ها و حکومت ها به ستوه آمده و فریاد و خواسته همه آحاد مختلف جدای از تمایلات و گرایشات سیاسی «گفتن نه» به سیاست های خصمانه آمریکایی می باشد و این زمزمه نشان خستگی قلوب مردم جهان بویژه مسلمین از حکمرانان خودکامه غربگرا در منطقه و سطح جهان بوده که با توجه به آیات و روایات اسلامی حاکی از موج بیداری مردم در روزگار غیبت و درک نیاز به منجی برای رسیدن به فلاح و صلاح و برقراری کامل عدالت الهی و اسلامی می باشد.
منبع:کیهان