در الهى نامه علامه حسن زاده آملی :
الهى ! به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده
. الهى ! همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد
الهى ! همه گویند بده ، حسن گوید : بگیر.
الهى ! همه برهان توحید خواهند و حسن دلیل تکثیر.
الهى ! اگر چه درویشم ؛ ولى داراتر از من کیست که تو را دارم ؟
الهى ! در ذات خودم متحیرم تا چه رسد در ذات تو
. الهى ! هر چه بیشتر دانستم نادان تر شدم ، بر نادانى ام بیافزا.
الهى ! گروهى کوکو گویند و حسن هوهو.
الهى ! خنک آن کس که وقف تو شد.
الهى ! همه از مردن مى ترسند و حسن از زیستن که این کاشتن و آن درویدن
. الهى ! شب پره را در شب پرواز باشد و حسن را نباشد.
الهى ! خوشا آنان که همواره بر بساط قرب تو آرمیده اند.
الهى ! خوشا آنان که در جوانى شکسته شدند که پیرى خود شکستگى است .
الهى ! حرف هایم اگر مشوش است از دیوانه پراکنده خوش است .