ادامه گفتوگو با مهدی کوچکزاده در آستانه حماسه 22 خرداد
تمایز جریان عدالتخواه سوم تیری از گروه انحرافی/ چه کسانی حق نقد ولایتمداری احمدینژاد را دارند
اشاره: دکتر مهدی کوچکزاده نماینده مردم تهران در مجلس را همه به صراحتش میشناسند، از همان دوره مجلس هفتم، زمانی که با صراحت نظراتش را بیان میکرد، در ستاد جنگ روانی جریان موسوم به اصلاحطلب هدف قرار گرفت و در چند شماره با تیتر و عکس یک روزنامههای زنجیرهای مانند شرق تخریب شد.
با روی کار آمدن دولت احمدینژاد بهعنوان نماینده حامی دولت در مجلس شناخته شد، این در حالی بود که بارها در کنار حمایتهای خود از اقدامات درست دولت، انتقادهایش را نیز بیان کرد. در آستانه سالروز حماسه بیست و دوم خرداد، با وی به گفتوگو نشستیم و روی این بحث متمرکز شدیم که آیا این ادعا که جریانهای فتنه و یا جریانهای به اصطلاح اصولگرای همراه فتنه این روزها بیان میکنند که آیا انتخاب احمدینژاد از ابتدا اشتباه بود و این جریان، یک جریان انحرافی بود، آیا درست است؟ بخش اول این گفتوگوی خواندنی در ادامه آمده است:
اما جریانهای مخالف به ما میگویند که شما یک بار اشتباه کردید و نتیجهاش این شد، حالا دیگر ساکت بمانید و کنار بروید تا ما کار درست را انجام دهیم.
خیر، اگر اشتباه و یا کوتاهی از جانب ما صورت گرفته، در خاموش کردن عربدههای این آقایان بیریشه بوده که در حقیقت به دنبال تحمیل خط و خطوط جریان سیاسی خود به خواست مردم هستند. من اتفاقاً در عرایضم این را گفتم که یکی از ویژگیهای مثبت آقای احمدینژاد را در این میدانم که این سهمبازی احزاب را به هم زد و با رأی مردم روی کار آمد. ما امروز هیچ حزب و تشکیلات سیاسی نداریم که به دنبال قدرت نباشد و متقابلاً به دنبال تجمع و تشکل برای نیت خیر و امر به معروف و نهی از منکر باشد و به معنای واقعی ما حزب اسلامی نداریم. لذا اینکه ما رضایت دهیم که یک فرد اصلحی بود که یک حزب آن را حمایت میکرد، من قبول ندارم. در مورد این وضعیتی که برای آقای احمدینژاد پیش آمده نیز نمیخواهم بگویم که اگر ایشان از دل یک حزب بیرون میآمد اینگونه نمیشد، اما این کاری که قدرتها و احزاب با او که منتخب مردم بود، کردند، موجب شد که عدهای در اطراف بتوانند از این موقعیت سوءاستفاده کنند و موجب تصمیمهای غلط شوند.
در مورد وزن اشتباهی که آقای احمدینژاد مرتکب شده و چشمانداز آن کمی صحبت کنید و همچنین اینکه اینگونه اشتباه وی را چه کسی میتواند در شرایط کنونی نقد کند؟
- ببینید، من گاهی این اتفاقی که افتاد را به این تعبیر میکنم که یک فردی که مردم یک کالای گرانقیمت را به دست او سپردهاند که به مدت چهار سال آن را نگاه دارد و با خود حمل کند، که اگر دقت نکنیم و این کالا به زمین بخورد، به شدت به آن ضربه میخورد. این فرد دچار یک بیماری شده است به نظر من ایستادن در برابر میل و نظر رهبر معظم انقلاب هیچ توجیهی ندارد. شما اگر سراسر ایران را به سرپنجه تدبیر خودت آباد کنی اما موجب تضعیف چنین رکنی شوی، نظامی را که پرچمدار عدالت در دنیاست را مضمحل کردهای. برای اینکه این مسأله روشن شود، لازم است به شما بگویم که یکی از مشکلات اساسی در نهضتهای منطقه نبودن یک علمدار است و امروز با نگاهی به کشورهای یمن، بحرین، مصر، تونس و... بهتر میشود این قضیه را توضیح داد. به دلیل نبودن چنین عنصری در این کشورها، نگرانی در مورد آنها به شدت احساس میشود. لذا من معتقدم هدف تمام این مقابلهها در این شش، هفت سال به اشکال مختلف تنها رهبری بوده است. حتی در فرمایشات خود مقام معظم رهبری هم بود که میفرمودند اینها با خود رهبری مخالفند و چون حیا میکنند، به رییسجمهور توهین میکنند. این چیزی است که اینها به دنبال آن هستند.
اولاً کسانی میتوانند نسبت به او منتقد باشند که خودشان دچار این بیماری نباشند. من معتقدم که برخی از اینها خود آن ویروس هستند. کسانی که مروج سکولاریسم و جدایی دین از سیاست بودند، امتحانشان را پس دادهاند. کسانی که از ابتدا به دنبال حذف ولایت مطلقه فقیه بودند، نمیتوانند به ما بگویند که دیدید احمدینژاد با ولایت نبود.
نظرات رهبر معظم انقلاب اظهر من الشمس است و مصادیق متعدد آن را در مجلس میتوانم برای شما برشمرم؛ قضیه رأی به وقف دانشگاه آزاد، قضیه تعرفه واردات خودرو و... تمام اینها را مدیریت مجلس با علم به اینکه نظر رهبری با آن موافق نیست، عمل کردند. اینها حق ندارند به هواداران این جریان و مردمی که به معنای واقعی تابع رهبری هستند و آقای احمدینژاد را به قدرت رساندند، بگویند که احمدینژاد شما ضد ولایت از آب درآمد.
اصلاً اگر نقدی هم باشد باید از داخل خود این جریان و کسانی که در این جریان مردمی هستند، باشد. اما مخالفان میگویند که شما حق ندارید حرف بزنید.
- این افراد آرزویشان این است که امثال بنده بیایند و در این مورد موضع شدید بگیرند و البته ما این آرزو را بر دل آنها خواهیم گذاشت. من از ابتدا گفتم که ما حامی یک پرچم و جریانی بودیم که تا آخر هم خواهید بود و از ادامه این راه خسته نمیشویم، حتی اگر دچار چنین معضلاتی شویم. ما خودمان این پرچم را حمل خواهیم کرد و یک راهش این است که این وضعیت را اصلاح کنیم.
اما اینکه آقای احمدینژاد میگوید که من خودم ولایی هستم و عملم دلسوزی برای رهبری است، پذیرفتنی نیست. اولاً حرف با عمل خیلی تفاوت دارد. بله؛ آقای احمدینژاد پس از این ماجرا آمد و در یک صحبت تلویزیونی درباره ولایت فقیه بحث کرد اما این یک ایرادی بزرگی است که به ما وارد بود و بنده خودم به عنوان یک دلسوز بزرگ این جریان، این را یک ایراد بزرگ میدانم، همان ایرادی که به حرفهای آقای هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه وارد بود و آن این بود که ایشان یک حرف درستی را چندین بار تکرار کرد که رهبری و ولایت بدون مردم دست بسته است و مردم بدون رهبری منحرف و گمراه. سؤال من این است که یک وقت این کلمة الحق یراد بها الباطل نباشد. مگر در حال حاضر وضعیت ما این است که ایشان این حرف را میزند و مگر اکنون مردم ما رهبری را تنها گذاشتهاند؟ این حرفی بود که آقای هاشمی نیز در فرصتی که در خطبههای نماز جمعه به وی داده شد، زد. ایشان گفت که پیامبر اکرم(ص) در اواخر عمر گرانقدرش به حضرت علی(ع) فرمود: «ای علی(ع)، اگر مردم تو را نخواستند، آنها را رها کن و برو». مگر حالا مردم علی را نخواستهاند؟ اشاره به این مطلب یا از غفلت آقای احمدینژاد بود و یا القای اطرافیان منحرف. حال گیریم که این حرف اشکال ندارد و از آن بگذریم اما در عمل ما ملتزم به عاشقی به ولایت هستیم. اکنون مشخص شده که بین همین مجموعه اصولگرایان تبعیت از ولایت دو تعریف دارد؛ یک تعریف آن را یکی از چهرههای اصلی آقایان به اصطلاح اصولگرای معتدل یعنی آقای علی مطهری این روزها آن را به وضوح بیان میکند. ایشان در سخنرانیهایش در مجلس به دفعات این را گفته که ما نباید به اینکه در هر موضوعی رهبری چه میگوید کار داشته باشیم، ما باید کار خودمان را انجام دهیم و اگر رهبری در یک جایی دستور یا حکمی دادند، ما به آن عمل کنیم. عرض ما این است که در تعریف ما رابطه اصولگرا با رهبری در رعایت حکم قانونی تعریف نمیشود، بلکه این یک رابطه عاشق و معشوقی است. ثانیاً اگر بخواهیم حرف آقای مطهری را مد نظر قرار دهیم، بسیار خوب، هرجا رهبری با صدای بلند گفت "نکن"، ما هم با صدای بلند تبعیت کنیم. اما بهتر است ایشان پنبه را از گوشهایش درآورد، شاید رهبری در جایی برای حفظ آبروی من و تو با یک اشاره بگوید "نکن". ما باید این را بفهمیم، نه اینکه مجبور شوی پس از چند ماه که تلاش کردی و نتوانستی علیه رییسجمهور امضا جمع کنی، آنوقت رهبری بیاید و در پشت تریبون نماز جمعه بگوید یک فردی یک حرف غلطی زد اما بس است دیگر.
ما این دو نوع اصولگرایی را میفهمیم. البته آقای علی مطهری به صراحت گفت که اتفاقاً من از این ویژگی آقای احمدینژاد خوشم میآید که کاری به کار رهبری ندارد و کار خودش را میکند تا رهبری جلویش را بگیرد. این پذیرفته نیست و اصلاً گلایه ما هم همین است. همچنین آقای احمدینژاد اصلاً در این موضع نیست و نه شرایطش را دارد و نه حقش را که بگوید من برای رهبری دلسوزی میکنم. البته همه ما باید دلسوز و خیرخواه رهبری باشیم اما باید ببینیم که امیرالمؤمنین در خطبه نهجالبلاغه حق متقابل مردم و رهبری را چه میدانند که اتفاقاً من این روزها میبینم که همه این را وارونه میخوانند. حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است؛ حق شما بر من آنکه از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیتالمال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نمایید و فرمانم را اطاعت کنید.
پس میبینیم که این به آن معنا نیست که رو در روی رهبری بایستیم و بگوییم که من خیر تو را میخواهم و این کار را نکن. دلیل منطقی هم دارد؛ ولی فقیه به لحاظ اطلاعاتی و ویژگیهای علمی، عالمترین و عادلترین است که این 90 نفر خبره تشخیص دادهاند. حتماً علی مطهری و محمود احمدینژاد نمیتوانند برای ایشان خیرخواهی کنند و بگویند ما این را درستتر میدانیم. علاوه بر عالم و عادل بودنش، به واسطه جایگاهی که ایشان دارد، مطلعتر از همه ما به جوانب و امور در خارج و داخل است. لذا تصمیم او منطقیترین تصمیم و درستترین تصمیم است. البته شما میتوانید در یک جلسه خصوصی با ایشان گفتوگو کنید. اصلاً همه این شوراهای مشورتی را خود ایشان تشکیل داده که بتوانیم با ایشان بحث و گفتوگو کنیم اما وقتی تصمیم نهایی را خود ایشان گرفت، دیگر باید اطاعت کرد و متأسفانه اینگونه نشد. ما این را نمیپذیریم که آقای احمدینژاد بگوید من 20 سال دیگر را میبینم و برای جمهوری اسلامی خیرخواهی میکنم. مقام معظم رهبری از همه ما خیرخواهتر است