قبل از ناآرامی در کشورهای عربی، منطقه با بحران بین غرب (و متحدان عربش، بویژه مصر و عربستان سعودی) و ایران تعریف می شد. موضوع مهم بر سر سلطه در منطقه بود، مهم تر از بحران بین اسرائیل و فلسطینی ها، نماد این بحران، کشمکش بر سر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی شد، اما انقلاب در کشورهای عربی، بحران اتمی را به حاشیه راند. با این حال رئیس جمهور آمریکا و بسیاری از متحدان اروپایی او، وقتی درباره پیامدهای ژئوپولیتیک انقلاب های عرب فکر می کنند، به مناقشه هسته ای می اندیشند. سکوت آمریکا در سرکوب اعتراض شیعیان در بحرین نظرها را جلب کرد.
روزنامه آلمانی می افزاید: به تلخی آشکار شد چه حساب گری های تاکتیکی و سیاسی نقش بازی می کنند، هنوز مهار ایران شیعه و تندرو اولویت دارد. سال گذشته راهبردی برای محدود کردن ایران آشکار شد تا به جاه طلبی های منطقه ای این کشور پاسخ داده شود. قرار بود این راهبرد با حمایت گسترده نظامی برای کشورهای خلیج فارس و اسرائیل تغذیه شود اما امروز، بعد از شروع تغییرات، معلوم نیست متحدان کنونی چه آرایش سیاسی می گیرند. مصر می خواهد مناسبات را با ایران عادی سازی کند. و عربستان سعودی هنوز رنجیده خاطر است زیرا واشینگتن متحد وفادار خود حسنی مبارک را تنها گذاشت.
نشریه آلمانی خواستار فشار بر ایران در زمینه تحریم شد و افزود: باید کشورهایی چون ترکیه و چین را زیر فشار گذاشت که نظاره گر دور زدن تحریم ها توسط ایران هستند. همچنین باید کشورهایی را که دچار تحولات در منطقه هستند متقاعد کرد که قدرت اتمی شدن ایران علیه منافع آنهاست چرا که دلیلی وجود ندارد تا نشان دهد انقلاب ها به ایران هم سرایت می کند.