شورای حقوق بشر از دولت جمهوری اسلامی خواست که «به صورت کامل با گزارشگر ویژه همکاری کرده و اجازهی ورود به کشور را به او بدهد ودسترسی به تمام اطلاعات لازم برای انجام وظیفهی او را فراهم آورد.»
در حقیقت میتوان این قطعنامه را پاسخ ایالات متحده در مقابل تلاش ایران برای به چالش کشیدن وضعیت حقوق بشر در آمریکا وغرب در اجلاس گذشتهی این شورا دانست. تلاشی که درنهایت به قرار گرفتن بررسی وضعیت حقوق بشر در آمریکا، در دستور کار شورای حقوق بشر سازمان ملل برای نخستین بار منجرشد که خود، نوعی شکست برای آمریکا به شمار میآید.
قطعنامهی نام برده شده در حالی با فشار سنگین آمریکا و لابی صهیونیستی به تصویب رسید که به گواه نهادهای بینالمللی، آمریکا خودبزرگترین ناقض حقوق بشر در دنیا محسوب میشود.
گزارشهای قبلی شورای حقوق بشر سازمان ملل (the Human Rights council )، سازمان دیده بان حقوق بشر (Human Rights watch )،سازمان عفو بین الملل (Amnesty International ) و یا حتی گزارش سالیانهی برخی کشورهامثل وزارت امور خارجهی چین درخصوص نقض حقوق بشر در آمریکا به روشنی و بیآنکه جای شک و شبههای را باقی بگذارد نشان میدهد ایالات متحده رتبهی نخست را در نقض حقوق بشر وشهروندان از آن خود کرده است.
گرچه پروندهی نقض حقوق بشر آمریکا به ابتدای تأسیس این کشور و کشتار سرخ پوستان و صاحبان این سرزمین و سپس نژادپرستی علیه سیاهان و در خارج از مرزها به جنگهای مختلف از قبیل بمباران هیروشیما، ناکازاکی و جنگ ویتنام باز میگردد، ولی طی دو دههی گذشته این موارد به طرز بیسابقهای افزایش یافته است.
واکاوی اهداف صدور قطعنامه علیه ایران، موارد زیر را هویدا میکند: 1- انحراف افکار عمومی 2- جلوگیری از تأثیرگذاری و ایفای نقش ایران در عرصهی بینالملل 3- مخدوش نمودن چهرهی ایران در منطقه 4- فشار به ایران برای آزادی فتنهگران
آمریکاییها این مسأله را در دو عرصهی داخلی و بینالمللی به اثبات رساندهاند. آمریکا از جنگ جهانی دوم با استفاده ازبمب اتم در ژاپن تا استفاده از عامل نارنجی علیه مردم بیگناه ویتنام، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرباس ایران، استفاده از اورانیوم ضعیف شده علیه مردم افغانستان، عراق و کشتار مردم این دو کشور، انجام آزمایشهای جنایت بار پزشکی علیه مردم گواتمالا و حمایت از تروریسم در نقاط مختلف دنیا از جمله حمایت از گروهکهای ریگی و القاعده و نیز دخالت در قاچاق مواد مخدر، کلکسیون جنایات خود را تکمیل کرده است.
کشوری که هر سال به صورت یکجانبه درکمیسیون حقوق بشر خود با ژست حمایت از حقوق بشر! وضعیت 190 کشور دنیا را واکاوی نموده و حتی برای اتخاذ تصمیم به کنگره میفرستد وضعیتش در رعایت شاخصهای حداقلی حقوق بشر به گونهای است که: «رکورد دار بیشترین زندانی در دنیاست، از بزرگترین تولیدکنندگان و توزیع کنندگان تصاویر فحشای کودکان است، یکی از دو کشوری در جهان است که کنوانسیون حقوق کودک را نپذیرفته است، بیش از 52 میلیون مورد سقط جنین از سال 1973 داشته، بیشترین کودتاها را در کشورهای مختلف طراحی و اجرا کرده است و ...»
در ضمن هنوز آمریکاییها به ایجاد زندان گوانتانامو و جنایات اخیر در افغانستان و گرفتن عکس یادگاری سربازانش در کنار اجسادافغان پاسخ ندادهاند و جنایات آنها در عراق به فراموشی سپرده نشده است.
این در حالی است که حتی مقامهای ارشد این کشور هر از گاهی به این جنایات اعتراف میکنند. همین اواخر جرج بوش در کتاب خاطراتشبا عنوان «لحظات تصمیم گیری» به دستور شکنجهی زندانیان اعتراف کرده و آشکارا اقرارمیکند برای شکنجهی زندانیان از روش غرق مصنوعی استفاده میکرده است.
به عنوان نمونه در پیش نویس این قطعنامه که در نشست قبلی این شورا مورد بررسی قرار گرفت مسألهی نبود آزادی بیان نیز به چشم میخورد.
نگاهی اجمالی به سیل انتقادها و موضعگیریهایی که همه روزه در رسانهها و مطبوعات در رابطه با ارکان حکومت و سران نظام از صدر تا ذیل اعم از دولت، مجلس و قوهی قضاییه و نیز حکام و مدیران ارشد و میانی و... مطرح میگردد به خوبی نشان از میزان صداقت بانیان این قطعنامه دارد. این درحالی است که در کشوری چون فرانسه که مهد دموکراسی غرب به شمار میآید یک خبرنگارذصرفاً به دلیل تهیهی گزارشهایی انتقادی مورد غضب دولت واقع شده و از این کشور اخراج میگردد؛ و البته این مشتی از نمونهی خروار است. با این همه، در واکاوی اهداف صدور چنین قطعنامهای علیه ایران میتوان به موارد زیر اشاره نمود
1. انحراف افکار عمومی
شاید بتوان این اقدام شورای حقوق بشر سازمان ملل را که در راستای سیاستهای دیکته شده توسط غرب قابل تعریف است، نخست تلاشی برای انحراف افکار عمومی از مقولهی نقض حقوق بشر در غرب ارزیابی نمود؛ لکن بانیم نگاهی به اوضاع منطقه میتوان دلیل اصلی این اقدام را در منحرف کردن افکارعمومی از نسلکشی در حال وقوع در برخی کشورها چون بحرین، لیبی، یمن و ... جستوجوکرد.
تلاش آمریکا برای شبیه سازی کاریکاتوری اعتراضهای مردمی در ایران با هدف القای وجود شکاف میان مردم وحاکمیت و تقابل این دو که در 25 بهمن نمود پیدا کرد تقلایی در راستای مخدوش نمودن چهرهی ایران در منطقه ارزیابی میشود.
2. جلوگیری از تأثیرگذاری و ایفای نقش ایران در عرصهی بینالملل
منفعل نمودن ایران و قرار دادن آن درموضع پاسخگویی -به بهانههای گوناگون- با هدف ممانعت از تأثیرگذاری این کشور درمنطقه و جهان و یا حداقل کاهش عمق نفوذ ایران در عرصهی بینالملل، راهبردی است که همواره غرب درخصوص ایران اتخاذ نموده است. به نحوی که در مقطعی با مسألهی هستهای وصدور قطعنامههای متعدد در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و یا شورای امنیت سازمان ملل و در مقطعی دیگر با تهیه و تدارک فتنه سعی در پیگیری این رویه داشته و امروز نیز مشاهده میشود که مسألهی حقوق بشر را به پیراهن عثمانی برای اعمال فشار بر ایران مبدل نموده است.
3. مخدوش نمودن چهرهی ایران در منطقه
در پی تحولات اخیر در جهان عرب بسیاری از کارشناسان معتقدند که موج فراگیر بهوجود آمده نشأت گرفته از انقلاب اسلامی ایران بوده و درصورت مهار نشدن، سیل این جنبشهای مردمی حکومتهای دست نشاندهای همچون مصر را با خود خواهد برد و در عمل پایگاه آنها را در منطقه با تزلزل شدیدی مواجه خواهدساخت. بنابراین بر آن شدند تا چهرهی این الگوی جهان عرب را به چالش کشانده و از آن،شمایلی ضد حقوق بشری برای مردم کشورهای منطقه تصویر کنند.
شایان ذکر است که تلاش آمریکا برای شبیه سازی کاریکاتوری اعتراضهای مردمی در ایران با هدف القای وجود شکاف میان مردم وحاکمیت و تقابل این دو که در 25 بهمن نمود پیدا کرد تقلایی در همین راستا ارزیابی میشود.
4. فشار به ایران برای آزادی فتنهگران
با توجه به اینکه غرب طی دو سال گذشته برای پیگیری مقاصد خود حساب ویژهای بر روی سران فتنه و حلقههای میانی آن بازکرده بود پس از شکست فتنه و بازداشت سرحلقههای این جریان و بهدنبال حصر خانگی «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» توسط نظام و در پی آنکه این مسأله هیچگونه واکنش عمیقاجتماعی در پی نداشت، حجت بر غربیها تمام شد که بدون در اختیار داشتن این پیاده نظام، در عمل برای پیگیری اهداف خود با بن بست مواجه خواهند شد. بنابراین بر آن شدند تا بااعمال فشار بر ایران، نظام را وادار به آزادی آنها نمایند.
در همین راستا هفتهی گذشته و تنها یک روزپس از صدور قطعنامه، کاترین اشتون مسؤول سیاست خارجی و امنیت اتحادیهی اروپاخواستار آزادی بی قید و شرط سران فتنه در ایران شد و گفت:
«آزادی فوری وبی قید و شرط رهبران اپوزیسیون در ایران، این اعتقاد که بازداشت آنان وسیلهی فشار برمخالفان سیاسی در جمهوری اسلامی است را از بین خواهد برد.»
همچنین تأکید شورای حقوق بشر بر این مسأله که «وضعیت حقوق بشر در ایران پس از انتخابات اخیر بهشدت رو به وخامت رفته است» به خوبی گواه این مدعاست. بنابراین به نظر میرسد با توجه به فضای تشریح شده، مناسبترین واکنش جهت خنثیسازی این قبیل اقدامها، استفادهی مناسب از ظرفیت رسانهها برای تبیین حقایق و شفاف سازی پیرامون وضعیت حقوق بشر درایران و قیاس آن با غرب جهت تنویر افکار عمومی میباشد.*
محمد جعفری، پژوهشگر