نشانههاى عدالت
درستى و پایدارى و عدالت را در یک کلمه جمع کنید ، هیچ کلمهاى جامعتر از کلمه « حقیقت » نخواهید یافت . زیرا در مفهوم این کلمه ،
درستى و پایدارى و عدالت نهفته است پسر ابو طالب عمیقانه درک کرد که مقایسهى آسمان و زمین که بر اساس حقیقت استوار و با مفاهیم سهگانهى درستى و پایدارى و عدالت متلازم است با حکومت که ناچار صورت کوچکى از این وجود قائم بر ارکان سالم و ثابت بشمار میرود ، از حیث اصل و فرع مقایسهاى صحیح و بجا است . اینجاست که مقایسه مزبور که افراد دور از اندیشه و احساس از آن بىبهره هستند خودبخود در عقل و وجدانش زنده مىشود ، آنگاه بیدرنگ مىگوید :
« و بزرگترین حقى که خداوند واجب نموده ، حق حاکم بر رعیت و حق رعیت بر حاکم است . دین حقى است که خداوند براى هر کدام بر دیگرى واجب کرده و آن را سبب الفت و هماهنگى آنان قرار داده است . بنابراین رعیت جز به شایستگى حکمرانان ، و حکمرانان جز به استقامت رعیت شایسته نمىشوند . پس هرگاه رعیت حق حاکم را اداء کرد و حاکم نیز حق رعیت را اداء نمود ، حقیقت میان آنان عزیز مىگردد و نشانههاى عدالت برپا مىشود و سنتها در مسیر خود جارى مىگردد و بر اثر آن روزگار اصلاح میشود و در بقاى حکومت امیدى هست . و اگر رعیت بر حاکم چیره شد یا حاکم به رعیت ستم کرد ،