اما طرفداران متمدن شما خواب را در چاردیواریمان، بر ما حرام کردند، وقتی میدیدند بر پشت بامهای تهران، کسی آنها را و بیبیسی فارسی و صدای امریکا را در الله اکبرهایشان همراهی نمیکند، سر خود را به درون راهروهای منازل مانند شترهای افسارگسیخته خم کرده و با "میرحسین، میرحسین" مشمئز کنندهی خود سعی در حقنه کردن نام متفرعنِ قانون شکنترین دولتمرد این سرزمین، به گوش خانوادهی بی پناه ما داشتند. چرا؟ فقط به این دلیل که ما 24 میلیون نفر نجیبانه رأی دادیم و سکوت کردیم و دم نزدیم. همین!
خدا میداند که شبهای بسیاری را تمامی اهل مجتمع 24 واحدی ما و مجتمعهای دیگر خواب نداشتند، آنهم فقط و فقط بهخاطر حنجره درانی عَمال اغتشاشگرِ شما.
مهندس اگر دین وایمان دارید، درآخرت شما را خواهیم دید، روزی که یوم تبلی السرائرش نامیده اند.
گفتی که:
ما دچار کرختی اساسی جذاموار شده ایم. وقتی می بینیم افرادی که برای نظام دل می سوزانند و چیزی از نظام نمی خواهند و حرفشان هم بازگشت به قانون اساسی و اصول است و ما راحت آنها را مورد هتاکی قرار می دهیم و حتی مثلاً به آقای کروبی حمله فیزیکی می کنیم، باید بدانیم که یک کرختی اساسی پیدا کرده ایم.
مهندس، کرختی جذاموار را خوب فرمودی، لیک سوراخ دعا گم کرده ای!
ما فرزندان ولایت معتقد بوده و هستیم که طی سالهای پس از جنگ، کرختی جذاموار، بسیاری از مسئولان و نخبگان نظام را آرام آرام چنان خورد و نابود کرد که اگر لطف خدا و عنایت حضرت حجت(عج) و ید با کفایت امام خامنهای نبود، جذام زشت سکولارهای خودفروخته، کشور را به ناکجا آباد می برد. جذامی که سروش را به یک جذامی تمام عیار تبدیل کرد، جذامی که برای سرپوش گذاشتن بر قتلهای زنجیره ای کرد، آنچه نباید میکرد، جذامی که به شیخ مهدی اجازه داد تا با گستاخی تمام آبروی نظام و مردم را نیز فدای دلارهای حاجی جباری خویش نماید، جذامی که قوه قضاییه را سالهاست که همچون کبوتر تیرخورده به بال، زمین گیر کرده است، جذامی که به شما اجازه داد تا با داشتن مدرک فوق لیسانس به کواکبیان دکترا دهید، جذامی که به شما اجازه داد تا سالهای سال بر در اتاقتان حک کنید: دکتر میرحسین موسوی.
جناب موسوی از جذام سیاسی سخن نگویید که حال ملت بههم می خورد برادر.
اما بسیار مایلم شما را یکبار دیگر در برابر آینه قرار دهم:
مگر نه این است که شما مهندس هستید؟ مگر نه این است که شما نیز دو واحد درسی بهنام آمار احتمالات پاس فرموده اید؟
مانند هزاران دانشجوی مهندسی این مملکت! آیا از این درس نیاموخته اید که وقتی شورای نگهبان به شما گفت که تشریف بیاورید و برابر قانون (همان "چیزی" که ادعای دردش را دارید) 10 درصد صندوق ها را بازبینی بفرمایید؟ آنهم به اختیار خودتان؟ اگر ادعای شنیع تقلب توسط حضرتعالی صحت داشت، با توکل به خدا و اتکاء به درس آمار و احتمالاتی که خوانده بودید، حتماً و حتماً به یک میلیون و یکصد هزار آمار تقلب دست می یافتید؟
چرا نرفتید و پای علم خودتان قرص و محکم نایستادید؟ نکند به علم شخصی خودتان هم شک دارید؟
آری شک دارید... شما به همه "چیز" شک دارید... و شک یکی از دریچه های نفوذ ابلیس است.
بیدار شو مهندس قطار رفت.
گفتی که:
به نفع کشور ما است که بر سر یک امر مهم و بنیادی بهنام قانون اساسی اجماع کنیم. ممکن است بنده و شما عقاید متفرع و مختلفی داشته باشیم ولی لازم است که بر همین قانون اجماع بکنیم و مشکلات را حل کنیم و از این تفرق بیرون آییم و اصلاحات خوبی را در کشور انجام بدهیم.
راستش را بخواهید، این روزها وقتی کسی که برای چنگ زدن به قدرت و تمامیت خواهی خویش به همراه دوستان رنگ آمیزش، نه از رنگ کاری مردم ابا دارد و نه از خرج امام و احکام او شرم می کند، نه از آتش زدن مساجد ابا دارند و با یک تنه محق خواندن خویش از به مسلخ بردن قانون نیز خجالت نمی کشد... حرف از اجماع بر قانون اساسی میزند، بدترین احساسات به شنونده دست می دهد.
مهندس، من نوعی رفتم رأی دادم و به خانه برگشتم، همین!
اما طرفداران متمدن شما خواب را در چاردیواریمان، بر ما حرام کردند، وقتی میدیدند بر پشت بامهای تهران، کسی آنها را و بیبیسی فارسی و صدای امریکا را در الله اکبرهایشان همراهی نمیکند، سر خود را به درون راهروهای منازل مانند شترهای افسارگسیخته خم کرده و با "میرحسین، میرحسین" مشمئز کنندهی خود سعی در حقنه کردن نام متفرعنِ قانون شکنترین دولتمرد این سرزمین، به گوش خانوادهی بی پناه ما داشتند. چرا؟ فقط به این دلیل که ما 24 میلیون نفر نجیبانه رأی دادیم و سکوت کردیم و دم نزدیم. همین!
خدا میداند که شبهای بسیاری را تمامی اهل مجتمع 24 واحدی ما و مجتمعهای دیگر خواب نداشتند، آنهم فقط و فقط بهخاطر حنجره درانی عَمال اغتشاشگرِ شما.
مهندس اگر دین وایمان دارید، درآخرت شما را خواهیم دید، روزی که یوم تبلی السرائرش نامیده اند.
گفتی که:
ما دچار کرختی اساسی جذاموار شده ایم. وقتی می بینیم افرادی که برای نظام دل می سوزانند و چیزی از نظام نمی خواهند و حرفشان هم بازگشت به قانون اساسی و اصول است و ما راحت آنها را مورد هتاکی قرار می دهیم و حتی مثلاً به آقای کروبی حمله فیزیکی می کنیم، باید بدانیم که یک کرختی اساسی پیدا کرده ایم.
مهندس، کرختی جذاموار را خوب فرمودی، لیک سوراخ دعا گم کرده ای!
ما فرزندان ولایت معتقد بوده و هستیم که طی سالهای پس از جنگ، کرختی جذاموار، بسیاری از مسئولان و نخبگان نظام را آرام آرام چنان خورد و نابود کرد که اگر لطف خدا و عنایت حضرت حجت(عج) و ید با کفایت امام خامنهای نبود، جذام زشت سکولارهای خودفروخته، کشور را به ناکجا آباد می برد. جذامی که سروش را به یک جذامی تمام عیار تبدیل کرد، جذامی که برای سرپوش گذاشتن بر قتلهای زنجیره ای کرد، آنچه نباید میکرد، جذامی که به شیخ مهدی اجازه داد تا با گستاخی تمام آبروی نظام و مردم را نیز فدای دلارهای حاجی جباری خویش نماید، جذامی که قوه قضاییه را سالهاست که همچون کبوتر تیرخورده به بال، زمین گیر کرده است، جذامی که به شما اجازه داد تا با داشتن مدرک فوق لیسانس به کواکبیان دکترا دهید، جذامی که به شما اجازه داد تا سالهای سال بر در اتاقتان حک کنید: دکتر میرحسین موسوی.
جناب موسوی از جذام سیاسی سخن نگویید که حال ملت بههم می خورد برادر.
اما بسیار مایلم شما را یکبار دیگر در برابر آینه قرار دهم:
مگر نه این است که شما مهندس هستید؟ مگر نه این است که شما نیز دو واحد درسی بهنام آمار احتمالات پاس فرموده اید؟
مانند هزاران دانشجوی مهندسی این مملکت! آیا از این درس نیاموخته اید که وقتی شورای نگهبان به شما گفت که تشریف بیاورید و برابر قانون (همان "چیزی" که ادعای دردش را دارید) 10 درصد صندوق ها را بازبینی بفرمایید؟ آنهم به اختیار خودتان؟ اگر ادعای شنیع تقلب توسط حضرتعالی صحت داشت، با توکل به خدا و اتکاء به درس آمار و احتمالاتی که خوانده بودید، حتماً و حتماً به یک میلیون و یکصد هزار آمار تقلب دست می یافتید؟
چرا نرفتید و پای علم خودتان قرص و محکم نایستادید؟ نکند به علم شخصی خودتان هم شک دارید؟
آری شک دارید... شما به همه "چیز" شک دارید... و شک یکی از دریچه های نفوذ ابلیس است.
بیدار شو مهندس قطار رفت.