هاله نوری را که احمدینژاد ندید
صادق تهرانی
اگر چه به علل و دلایلی فرهنگی و اجتماعی که بایستی در جایی دیگر مفصلاً به آن پرداخت، چند سالی است که تعداد اشخاصی که تجارب معنوی غیرمعمول و یا مشاهداتی خاصی داشته?اند افزایش یافته است، اما بزرگان علم و عرفان، گفتن این مطالب نزد مردم عادی را نهی کردهاند. حال چه باید کرد که اطرافیان یک مرجع عالیقدر و فیلسوف و فقیه و شاگرد برجسته امام(ره)، در قم همچون دل کوچک و کم طاقت بعضی افراد، قدرت نگهداری راز و امانت مردم را نداشته?اند.
بعد از چند سال هنوز این مسئله حل نشده است که چرا احمدی نژاد ماجرای "نقل قول دیده شدن هاله نور در کنار او در سخنرانی سازمان ملل توسط یکی از سران کشورهای حاضر، و بیان آن نزد آیت الله جوادی آملی" را توضیح نداده و از پرداختن به آن دوری می کند؟
این بار مهدی کروبی که در انتخابات نقش مکمل میرحسین موسوی را ایفا میکند، این موضوع قدیمی و فراموش شده را دوباره مطرح کرد. با آب و تاب و حاشیه پردازی چند سایت نزدیک به فرزندان هاشمی هم فیلماین ماجرا به همراه دو واکنش پاسخ گریزانه احمدی نژاد در برابر دو خبرنگار داخلی و خارجی منتشر شده است. این فیلم در قالب چند میلیون سی دی توسط ستاد جنگ روانی علیه رئیس جمهور تکثیر شده و دستگاه صداقت سنج آنان، به زعم خود موفق شدهاند حتی ایمان منتخب محبوب ملت را نیز نفی کنند. حال آن که به باور اکثر مردم، صفت "دروغگویی" بر چسبی است که سران الیگارشی ثروت و قدرت برای احمدینژاد در نظر گرفتهاند.
اما سئوال اصلی این است که اگر برای محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، چنین ماجرایی گذشته، پس نه تنها نباید از تکرار آن در تریبونهای عمومی ابایی داشته باشد بلکه بنا بر اصل عوام فریبی، باید این موضوع را بارها و بارها بر تریبونها نقل کند و مردم را با آن بفریبد.
جهت یادآوری باید گفت دقیقاً همان کسانی که این قصه را نقالی می کنند و ماجرای "هاله نور" را با تقطیع و حذف مقدمه و مؤخره علنی کردهاند، همزمان بر این طبل می کوبند که مملکت را نمی توان با خرافه اداره کرد و رئیس جمهور را به عوام فریبی متهم میکنند. آیا منظور آنها از اداره مملکت، دفتر و بیت آن آیت الله عظیم الشأن است، و مقصودشان از عوام فریبی معاذالله خود حضرت آیت الله بوده است؟ این ماجرا آنگونه که نقل می شود فقط در محضر معظم له، و در یک جمع کاملاً محدود و خصوصی رخ داده است، بنابراین چه جای عوامفریبی و خرافه گرایی و تظاهر و ریا و ده ها صفت رذیله ای بوده است که اکنون به این بهانه به او نسبت دادهاند؟
مسئله ای که برای خیلی از اشخاص و حتی علاقه مندان احمدی نژاد نیز مبهم مانده، سؤال از علت "گریز" احمدی نژاد از توضیح و تشریح کامل و دقیق این ماجراست. در حالی که، با اندکی تأمل روشن می شود که احمدی نژاد نفیاً و اثباتاً نمی بایست در سطح عمومی به این موضوع بپردازد و جزئیات را تشریح کند. چون جنس مسئله ای که در آن جلسه خصوصی و محضر عالمانه طرح شده و متأسفانه نامحرمان کم ظرفیت نیز در آن حضور داشته اند، از سنخی نیست که بخواهد در تریبون های عمومی برای مردم داخل و خارج بیان کند. "گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش" و چه بسیار نامحرمان که شنونده تریبون های عمومی داخل و خارجند.
از دید کسانی که احمدی نژاد را مانند بسیاری از خوبان و نیکان به عنوان یک خادم مؤمن اسلام و ایران شایسته توجهات خاص معنوی می دانند و احتمال اینگونه عنایات را بر او نیز روا می دارند، چنان که بسیاری از مردم در سطوح مختلف علمی و اجتماعی به میزان اخلاص و ایمانشان در معرض انواعی از این عنایات بوده?اند، خطای احمدی نژاد آن بوده که چرا خود، ولو در جمعی خصوصی آن را بر زبان رانده است.
حتی برخی بر این عقیده اند که بخشی از صدمات حیثیتی و آبرویی وارد آمده بر او شاید به دلیل همین ناپرهیزی و اسرارگویی او بوده است.
لاجرم به مصداق "آنکه را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند" او بایستی سکوت و گریز در بازگویی مجدد را پیشه می کرد که بیشتر بر آتش فتنه نیفزاید. زیرا اگر آن ماجرا را تأیید می کرد، خود به دست خود، آن هم در مقام ریاست جمهوری سخنی خاص اهل معنا و مجملی قابل تفاسیر گوناگون و بلکه متضاد را بیان می نمود که نامحرمان و معاندان و کج فهمان و حتی دوستان دیرباور و یا ناباور را بیشتر برمی انگیخت و بر اتهام خرافه گرایی و عوام فریبی جنگ روانی دشمنان صحه می گذاشت.
دقت شود که این مسائل اصالتاً و فی نفسه به هیچ وجه خرافه نیستند بلکه تجربیات شخصی معنوی افراد هستند که جز اهل خبره و صاحبدلان کوی معرفت در مورد کم و کیف آنها نمی توانند نظر بدهند. اگر هم احمدی نژاد بیان آن حرف و نقل قول را تکذیب می کرد، مرتکب دروغ می شد. اما او همواره از پرداختن به شرح ماجرا گریخته و در قالب عباراتی مبهم، یا از مطلع شدنش نسبت به "خبر" آن از طریق روزنامه ها اشاره کرد و یا آنکه نفس "ادعای دیدن هاله نور توسط خویش" را نفی کرده است؛ همانگونه که به سؤال خبرنگار خارجی و نجف زاده پاسخ داد.
احمدینژاداولاً بیان میکند یکی از سران کشورها که در مجمع حضور داشته به وی گفته است احساس کردم شما در حصاری از نور قرار گرفته اید، بنابراین در پاسخ به خبرنگار که گفته بود شما هاله نور دیده اید قاطعانه عنوان نموده اند که این مطلب را در روزنامه ها خوانده ام. در حقیقت ایشان زیرکانه عنوان نموده اند که انتساب این احساس به وی، کار روزنامه ها بوده است. البته وی در ادامه میگویند «من هم این را احساس کردم که حاضران پلک هم نزدند».
درمناظره با مهدی کروبی نیز شاهد بودیم که احمدی نژاد از شرح این ماجرا طفره رفت و این حرف که هاله نور دیده را تکذیب کرد؛ چرا که حقیقت نیز همین است و در هیچ صحنه ای از این فیلم نیز او به اینکه خودش هاله نور را دیده اشاره ای نکرده است.
اما دلیل اینکه چرا احمدی نژاد حتی به اصل ماجرا نیز اشاره نکرده و سعی کرده از پاسخ صریح به آن بگذرد، در ادامه خواهد آمد.
وی در جواب مهدی کروبی نیز، سعی می کند نه این سؤال را پاسخ دهد و نه پاسخ ندهد، با اشاره به فیلم، بدون ورود در ماهیت موضوع، آن را "ساختگی" توصیف می کند و از کنارش به سرعت عبور می کند و البته که فیلم پخش شده و ترکیب آن، ساختگی وتقطیع و مونتاژ شده است.
اما فضای تبلیغات سیاه و جنگ روانی علیه احمدی نژاد، به وی نسبت دروغ می دهد و مخاطب کم اطلاع ممکن است دراین هیاهو و زیر بمباران تصاویر و کلمات تقطیع شده و تحریف شده، در دام و حیله فریبکارانی بیفتد که خود از تبار دروغند و سالها با دروغ به غارت بیت المال و دشمنی با مردم پرداخته اند و اکنون با اینگونه حربه ها مصممند که از انتخاب مجدد خادم مردم جلوگیری کنند. لذا ممکن است که بسیاری از مردم در این غبار و غوغا مجال دیدن حقیقت را نیابند و حتی دیگر دقت نکنند که احمدی نژاد هرگز اصل این موضوع را "انکار" نکرده است، بلکه تلاش کرده تا از ورود به آن خودداری کند و بنا به مصلحت ایمان و اعتقاد مردم از آن بگریزد.
اگر این ماجرا مصداق عوامفریبی است، چرا مدعیان دروغ پرداز به این واقعیت توجه نمی کنند که تاکنون حتی یک بار هم این موضوع توسط خود رئیس جمهور و یا همراهان ایشان در بین مردم وعوام ذکر و ترویج نشده است. پس بایستی کار کسانی را که به این ماجرا دامن می زنند و گسترش می دهند، عوامفریبی و تخریب اعتقادات مردم نامید؛ نه کار آن کس که از طرح موضوع می گریزد و مایل به پرداختن به آن نیست.
جالب اینجاست که بعضی اشخاص معترضند که چرا احمدی نژاد صریحاً از این ماجرا دفاع نمی کند و مکنون قلبی خویش را کتمان می کند و یا اینکه چرا صریحآً به تکذیب و یا نفی ماوقع نمی پردازد و اساساً وقوع چنین عنایاتی را منکر نمی شود؟