اتاق فرمان آشوب ها کجاست؟
از فردای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری آشوب هایی پراکنده بخش های شمالی و مرکزی تهران را فرا گرفت که تا امروز ادامه داشته است.
این آشوب ها در تهران البته در واقع در حدود یک هفته قبل از انتخابات یعنی از زمانی آغاز شد که هواداران میرحسین موسوی با رنگ سبز در خیابان های تهران حضور یافتند و به تبلیغ کاندیدای خود پرداختند. همان ایام این تجمعات در موارد متعددی به آشوب و خشونت کشیده شد. ولی موسوی نه در سخنرانی های انتخاباتی و نه در برنامه های پی درپی تلویزیونی خود حاضر به موضع گیری علیه این افراد نشد چرا که تصور می کرد هرگونه اظهارنظری از این دست ممکن است به رای او صدمه بزند.
علاوه بر این، در همان ایام دو حادثه دیگر رخ داد که در بروز ناآرامی های پس از انتخابات نقش عمده داشته است. حادثه نخست اعلام زودهنگام پیروزی توسط موسوی و یاران سیاسی اش بود طوری که به صراحت گفتند اگر کسی غیر از موسوی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود حتما تقلب شده (زهرا رهنورد) و از مردم خواستند برای گرفتن «حق»(؟!) خود در صحنه حضور پیدا کنند. حادثه دوم نامه هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب بود که در آن به صراحت آشوب های خیابانی را تایید و آن را اعتراض به حق مردم به دولت خوانده بود.
با وجود این که تصور می شد حضور پرشکوه و انتخابات قاطع مردم ایران در روز 22 خرداد و فاصله 12 میلیونی کاندیدای پیروز با رقیبش همه حرف و حدیث ها را خاتمه دهد به زودی معلوم شد که حدس های پیش از انتخابات در این باره که هدف اصلی عده ای از طیف های رادیکال جریان اصلاحات نه «پیروزی در انتخابات» بلکه «تدارک آشوب برای شکست» بوده کاملا صحیح است و برنامه ریزی گسترده و عمیقی برای بحران آفرینی پس از انتخابات صورت گرفته است.
قانون بی قانون
یکی از مهم ترین علائم علاقمندی جریان اصلاح طلب به ایجاد آشوب و ناامنی، بی علاقگی واضح و صریح آن ها به عدم پیگیری مسیرهای قانونی برای رسیدگی به ادعاهای خود است. کاندیداهای بازنده انتخابات در حالی که خود می دانند مکانیسم قابل اعتماد و روشنی برای رسیدگی به اعتراضات آنها وجود دارد همچنان راه شانتاژ و بحران آفرینی، ایجاد درگیری میان هواداران خود و نیروی انتظامی در خیابان ها و مصاحبه با رسانه های بیگانه را به مراجعه به نهادهای رسمی ترجیح می دهند. از دید بسیاری از ناظران علت این امر جز خالی بودن دست مدعیان از مدارک و اسناد کافی برای اثبات ادعای خود چیز دیگری نیست. برخی حتی عقیده دارند موسوی اگر مدرکی برای اثبات تقلب داشت لااقل آن را در رسانه ها منتشر می کرد چه، واقعاً چگونه امکان دارد به اندازه 12 میلیون رای تقلب شده باشد اما مدعیان نتوانند برای اثبات حتی یک ده هزارم آن اسناد و مدارک ارائه کنند. حال آنکه خود آنها پای تمام صندوق ها حضور داشته اند. بر مبنای این تحلیل های کاملاً ساده می توان نتیجه گرفت که اغتشاش و آشوب برای برخی از بازیگرانی که در این صحنه حضور دارند یک هدف ذاتی است و ربطی به داستان اعتراض به انتخابات و امثال آن ندارد.
سازماندهی آشوب اتاق فرمان گذاشت
یکی از مهم ترین مباحثی که باید در مورد ناآرامی های اخیر در تهران به آن پرداخت این است که این آشوب ها کاملاً سازماندهی شده است و هم پول فراوان و هم نوعی برنامه ریزی منسجم در پس صحنه آن وجود دارد. با توجه به شباهت تمام و کمال برنامه های اجرا شده توسط برخی عناصر خاص قبل و بعد از انتخابات به مدل های انقلاب های رنگی انجام شده در آسیای میانه و اروپای شرقی و هم چنین وجود قرائن فراوان در مورد هماهنگ بودن آشوبگران و مزدور بودن بخش مهمی از آنها، این دیدگاه اکنون قوت یافته است که عوامل اصلی گرداننده این آشوب ها با کانون های اطلاعاتی بیرون از کشور به طور کامل مرتبط هستند و البته شناسایی و برخورد با آنها نیز با جدیت در حال پی گیری است. مشکل اصلی طراحان این آشوب ها اکنون این است که اولا آشوب ها به هیچ وجه فراگیر نشده و فقط در چند منطقه شمال تهران محدود مانده و ثانیاً 25 میلیون نفری که به آقای احمدی نژاد رای داده اند تا ابد این صحنه ها را تماشا نخواهند کرد و اشارتی کافی است تا طومار همه اغتشاش گران درهم پیچیده شود.
منبع : کیهان