وزیر ارشاد دولت اصلاحات تصریح کرد رئیس جمهور شدن باراک اوباما، فقط تغییر در نمای حکومت آمریکاست نه در بنیادهای آن.
عطاءالله مهاجرانی در وبلاگ شخصی خود می نویسد: این پیروزی درخشان برای دموکرات ها و اوباما و آمریکایی- آفریقایی ها بسیار بعید است که برای دیگران نشانه های امیدی در بر داشته باشد. تفاوت اوباما و بوش این است که اوباما اهداف آمریکا را سنجیده تر و برنامه ریزی شده تر پیگیری می کند. او در واقع منتقد کارهای ناتمام و محاسبه نشده بوش بود. به عنوان نمونه باور دارد می بایست کار در افغانستان به سرانجام و سامان می رسید تا بعد نوبت عراق برسد! در قضیه فلسطین هم اوباما به صراحت اعلام کرد که بیت المقدس- به زبان او و اسرائیلی ها اورشلیم- پایتخت ابدی و تفکیک ناپذیر اسرائیل است. بی سبب نبود که مارتین ایندیک سفیر سابق آمریکا در اسرائیل که از نظریه پردازان حزب دموکرات است، در همان بحبوحه انتخابات روز 4 نوامبر گفت: «اسرائیلی ها نباید نگران باشند اوباما از بوش به آن ها نزدیکتر است.»
وی اضافه می کند: می خواهم بگویم در سازمان حکومت آمریکا یک نما یا دکوراسیون وجود دارد و یک بنیاد یا فونداسیون. آمدن اوباما تنها تغییر چشمگیری در نمای حکومت است و نه در بنیادهای آن.
از سوی دیگر احمدزیدآبادی طی مقاله ای در روزنت نوشت: تحلیل گران انتقادهای بسیاری را متوجه سیاست دولت جرج بوش در مقابل بحران بین اسرائیل و فلسطینی ها کرده اند، اما معمولاً فراموش می شود که سیاست بوش نسبت به سیاست بیل کلینتون، گامی به پیش به نفع فلسطینی ها بوده است. آقای کلینتون در طول زمامداری خود هرگز حاضر به کارگیری واژه «کشور فلسطین» نشد و حتی پیش نویس توافقنامه ای که با میانجیگری او در سال 2000 میلادی در کمپ دیوید بین ایهود باراک و یاسر عرفات بر سر آن هفته ها بحث و مذاکره شد، چندان چنگی به دل نمی زد تا فلسطینی ها را به پذیرش آن ترغیب کند. به نظر می رسد اوباما می خواهد همان سیاست کلینتون را در برابر بحران خاورمیانه دنبال کند، چرا که مشاوران و همکاران ارشد وی در این مورد همان مشاوران و همکاران کلینتون هستند، افرادی نظیر دنیس راس و مارتین ایندیک. به نظر من، نگاه فردی مانند کاندولیزا رایس به مسأله فلسطین در مجموع مثبت تر از نگاه فردی مانند دنیس راس است، بخصوص آنکه راس بارها فلسطینی ها را سرزنش کرده است.