مسیح مهاجری، پیشتاز اصلاح الگوی مصرف
حجتالاسلام علی جعفری (عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع))
روزنامه جمهوری اسلامی سالهاست که تحت مدیریت آقای مسیح مهاجری اداره می شود.
به عنوان یک دانشجوی دکترای ارتباطات همیشه فکر می کردم که چرا باید روزنامه ای که شاید در کل یک ماه، 1000 نسخه هم نفروشد، اینهمه هزینه از بیت المال ببرد؟ آیا این کار شرعی و مرضی خداوند است؟
واقعاً اشکالاتی که به برخی مطبوعات زنجیره ای می کنیم که فقط به درد حیف و میل سرمایه های ملی می خورند، بدون اینکه حتی خرج خود را در بیاورند، به روزنامه جمهوری اسلامی اصولگرا وارد نیست؟ آیا بود و نبود این روزنامه در عرصه سیاسی و فرهنگی کشور ذره ای تأثیر دارد؟ واقعاً اگر دولت نهم ظهور نکرده بود و فرصتی جدید برای هویت یابی این جریده، ولو در مخالفت با خود ایجاد نکرده بود، آقای مهارجری ژورنالیست چاره ای جز تعطیلی نشریه بدون خاصیت خود داشت؟ حال مسیح بجای تشکر از احمدینژاد و یارانش ظاهراً اشتباه متوجه شده است! اتفاقاً همه خاصیت های روزنامه جمهوری اسلامی مدیون وجود احمدینژاد در جایگاه رئیس جمهور است که میدانی برای ابراز وجود برخی افراد پرادعا و غیرمقید فراهم کرده است. بگذارم و بگذرم.
هماره به هنگام تبلور چنین اندیشه هایی از تناقض میان رفتار و گفتار برخی اصولگرایان از جمله جناب مهاجری به یاد شخصیت و سابقه همسنگر سالهای دوره انقلاب می افتادم و بر خود نهیب می زدم که یعنی ایشان با آن سوابق و مراتب مجاهدت از چنین حقیقتی در اسراف اموال عمومی بی اطلاع است؟ شاید روزنامه اش فروش دارد و ما نمی دانیم و یا شاید مسئله ای مهمتر و حساس تر وجود دارد که من و امثال من از درک و کسب آن عاجز و ناتوانیم؟ بالاخره ایشان از السابقون هستند و چه و چه و چه، دهها شاید دیگر که بچه های انقلاب یاد گرفته اند -بخوانید به آنها یاد داده اند- به هنگام مواجهه با چنین پدیده های متناقض و وارونه ای به تولید و توزیع آن بپردازند. در این میان بازار شایدها درخصوص ایشان و روزنامهاشان بیش از بسیاری دیگر از متناقضین داغ و گرم بوده است: یار بهشتی، جانباز اسلام و...
دیروز به هنگام مطالعه سخنان مسیح درباره احمدینژاد احساس کردم که روز بزرگی را درک کرده ام و فکر می کنم که آن روز برای بسیاری از جوانان پرشور و انقلابی هم روز مهمی بود. روزی که حداقل پرونده یکی دیگر از پدیده های متناقض انقلاب در عرصه فرهنگ و سیاست با خودافشایی آن پدیده بسته شد. به نظرم، پرکارترین و اتفاقاً مفیدترین ساعات عمر سیاسی- فرهنگی 8 سال اخیر مسیح مهاجری در روزهای اخیر گذشت و او با کیفیتی بی نظیر حقیقت خود را از ورای هاله تناقض آلود اطرافیش نمایانده، هم خود را راحت کرد و هم ما را از دردسر ساختن توجیهات آبکی و احمقانه رهاند.
اما افسوس و صدافسوس که چه بچگانه و کوته فکرانه سعی داشتیم مهاجری و سعی داریم امثال او را به ضرب و زور در منطق ذهن انقلابیون جا دهیم و در قبال همه تکاپوهای غیرشرعی، غیرعقلی و غیراخلاقی او و امثال او تغافل ورزیم. حیف بر این همه عمر و زحمت و وقت و فکر حرف که تلف شد!
آری مسیح مهاجری از پیشگامان حرکت به سوی اصلح الگوی مصرف در سال جدید است، همو که اجازه نداد بیش از این وقت و زندگی ما بیهوده صرف توجیه ناشیگریهای سیاسی شود. همو که با شجاعت تمام هویت ناهمگرای خود را با خط روشن ولایت در پیش چشمان بهت زده نسل ما عیان کرد. او یک الگوی تمام عیار برای سایر دوستان و همراهان وقت تلف کن خویش در اصلاح الگوی مصرف وقت انقلاب محسوب می شود، همگان را به تأسی از مسیح دعوت می کنیم.