آقای احمدی نژاد ! کی خسته است ؟! دشمن !
حسین قدیانی
جریان انحرافی به گونه ای وانمود می کند که گویی مشکل اصول گرایان اصیل، نه با منحرفین، که با شخص رئیس قوه مجریه است. البته کتمان نمی توان کرد که خواص بی بصیرت، جدای از آنکه در کدام اردوگاه خوانده می شوند، از همان اول با شخص محمود احمدی نژاد مشکل داشتند و از همان ابتدا حتی خوبی های دولت را هم بدی معرفی می کردند و مثلاً سفرهای استانی و محروم نوازی قوه مجریه را «گداپروری» می خواندند.
تأکید رهبر انقلاب بر برشمردن نقاط مثبت و منفی دولت در کنار هم کجا، و این کجا که تو از همان بدو امر، کمر بسته باشی به تخریب دولت. دولتی که عمده بار کشور، روی دوشش است و اینگونه سیاهنمایی، مصداق بارز ناسپاسی است. با این همه انگاره سازی های جریان انحرافی بسیار جالب است. از نظر این جریان، نه خواص بی بصیرت، نه سران فتنه، و نه حتی سران استکبار، هیچ کدام اندازه اصول گرایان، مخالف رئیس قوه مجریه نیستند! اصول گرایانی که اگر گاه و بیگاه به نقاط منفی کارنامه دولت اشاره می کنند، هرگز خدمات فراوان دولت را انکار نمی کنند و... چه می گویم؛ که از خود می خوانند حتی المقدور دولت فعلی را. باورم هست که این وسط جریان انحرافی با این قبیل انگاره سازی ها، هم به رئیس قوه مجریه ظلم می کند و هم به قاطبه اصول گرایان. به عنوان نمونه نگاه کنید که بازتاب سفر احمدی نژاد به سازمان ملل، و سخنرانی ایشان در این مجمع جهانی، در کدام رسانه ها انعکاس بهتری داشت.
انصاف اگر داشته باشیم، خواهیم دید که رسانه های اصول گرا، خیلی بهتر از جراید مکتوب و مجازی جریان منحرف، پوشش دادند این خبر را. جراید جریان منحرف، اولاً کمافی السابق مسائل زرد را مهم تر از سخنرانی احمدی نژاد در سازمان ملل منعکس کردند و ثانیاً در پوشش همین خبر هم، بیشتر به حاشیه پرداختند، تا متن. رسانه های اصول گرا اما محاکمه غرب توسط نماینده جمهوری اسلامی را اغلب تیتر یک خود کردند و این بار با زبان احمدی نژاد در سازمان ملل، هر چه فریاد داشتند بر سر آمریکا کشیدند. یعنی در وهله اول مهمترین نقاط مثبت را دیدند و تیتر زدند تا دگر بار ثابت کنند که نه فقط با شخص احمدی نژاد مشکل ندارند، بلکه موفقیت رئیس قوه مجریه را بخشی از موفقیت جمهوری اسلامی و در زیرمجموعه آن، موفقیت جریان اصول گرا می شمارند. البته نقاط منفی هم از چشم شان دور نماند. یکی شان انتقاد کرده بود که چرا هنگام سخنرانی رئیس جمهور آمریکا، تعدادی از همراهان احمدی نژاد، صندلی های خود را ولو به عنوان یک اعتراض نمادین ترک نکردند و آن دیگری انتقاد کرده بود که چرا احمدی نژاد، آنچنان که باید موضوع «بیداری اسلامی» را به شکل پررنگ، طرح نکرد در سخنانش. بی شک در این باره نمره رسانه های اصول گرا نمره ای خوب بود.
این را از آن جهت می گویم که وقتی رئیس جمهور را به عنوان سفیر جمهوری اسلامی و در مواجهه با سران استکبار می دیدند، تا آنجا که راه داد، خویشتن داری کردند و با صبر و بصیرت، سعی کردند «حاشیه همراهان» یا «همراهان پرحاشیه» را نبینند، چرا که وقتی دوست به مصاف دشمن رفته است، عقل، تدبیر را حکم می کند و اندکی دوراندیشی. سردبیر یکی از همین روزنامه های اصول گرا، دیروز حرف قشنگی زد. این دوست خوب ما گفت: «برای انتقاد از جریان انحرافی، وقت هست و قطعاً درست نیست در شرایطی که رئیس قوه مجریه در جایی مثل سازمان ملل دارد غرب و سیاست های آمریکا و اسرائیل را به چالش می کشد، ما مباحث فرعی را به شکل پررنگ مطرح کنیم». از همین دسته دوستان مطبوعاتی اصول گرا، باز هم رفیقی دارم که متأثر از سیاست های مداوم جریان انحرافی، چند ماهی است که بیکار شده و به قول بچه های دهه 60 شده نماینده «آقا» در «بیت»... یعنی «اهل بیت»! این دوست در وبلاگش چنان بخش استکبارستیز سخنان احمدی نژاد را پوشش داده که انگار نه انگار در همین دولت، کارش را به شکل ناجوانمردانه ای از دست داده است. این دوست ما نیز می گفت: «ما هر چند که از دور و وری های رئیس جمهور، گله های اساسی و گلایه های محکم و اصولی داریم، اما دولت محترم، هر کار خوبی که بکند، مبلغش می شویم». بعد هم آهی کشید و گفت: «ما که دعوای شخصی نداریم با کسی. گیرم که این روزها بیکار شده ام؛ عیبی ندارد! تبلیغ نقاط مثبت دولت و شخص احمدی نژاد در وبلاگم را کار اصلی و شغل رسمی خودم می دانم». به او گفتم: این کار که حقوق و مزایا ندارد؟! گفت: «مگر آن روز که حلقه ازدواج همسرم را همراه با قطره ای اشک در گوشه چشم، هدیه دادم به ستاد دکتر در انتخابات سوم تیر، بحث حقوق مطرح بود؟!... تا وقتی هم که این دولت، سنگ ملت و ولایت را به سینه بزند، نقاط مثبت کارش را به وسع خود پوشش می دهم. مرا از فلان سایت دولتی اخراج کرده اند، عیبی ندارد؛ وبلاگم که هست. حالا گیرم با مخاطب کمتر!»
¤¤¤
شناخت اینکه دوستان و دشمنان این دولت، و شخص احمدی نژاد چه کسانی هستند، گمانم کار خیلی سختی نباشد. انگاره سازی های جریان منحرف، البته سبب نخواهد شد که اصول گرایان در شناخت مسئله دچار اشتباه شوند. اصولاً حب و بغض شخصی، با اولین چیزی که نمی خواند، همین اصول گرایی است. ما حتی با جریان انحرافی و سران فتنه و خواص بی بصیرت هم دشمنی براساس بغض شخصی نداریم. ما ملاک داریم. با این حساب، تکلیف ما، نه فقط با احمدی نژاد، که با همه مسئولین روشن است.
این دیگر با مسئولین است که خوب نگاه کنند و ببینند که چه کسانی ایشان را از روی اخلاص دوست دارند، چه کسانی احیاناً از روی اختلاس؟!... اما رها کنم بازی با کلمات را و جمله ای بگویم خطاب به دکتر. آقای احمدی نژاد! بابت سفر فرااستانی سازمان ملل، خسته نباشی! مادام که در هر سفری، سفیر خوبی برای انقلاب اسلامی باشی، دعای یک ملت، بدرقه شما خواهد بود. دعا می کنیم که تا آخرین لحظه عمر، هر گاه که سخن به حق می گویید، آنچنان گران بیاید شیاطین را که حتی تاب نشستن روی صندلی نداشته باشند. این اتفاقاً ملاک خوبی است. هر وقت دیدید که وقت گفتار و یا رفتارتان، دشمن، نه فقط از روی صندلی به نشانه اعتراض بلند نمی شود، که حتی خنده هم بر لب جاری می کند، بدانید که حرف تان و عمل تان کمی تا قسمتی با موضع حق زاویه داشته. اینجا اما جای این حرفها نیست! دشمن را ناشاد کردی برادر، خدا شادت کند. حالا ما باید به شما بگوییم: کی خسته است؟! و شما جواب بدهی؛ «دشمن»!
منبع:کیهان