پيام دوستان
+
به سرزمين سيستان آمده ام مهد رستم مردمانش همه سرشار از مهرباني وعشق.. امان از بيداد زمان بر اين قوم پاک سرشت....خاک اين خطه طلا بود خرابش کردند
اندکي آب و هوا بود خرابش کردند
ما که با نو شدن شهر مخالف بوديم
شهر ما خانه ما بود خرابش کردند
هدف ميکده و کعبه و بتخانه يکيست
هر کجا راه خدا بود خرابش کردند
مهرباني #
ديروز 12:7 عصر
جوادتبريزي
چه اندوهناک،کاش پهلوي اول دشت نااميد را به افغانستان نمي بخشيد وگرنه حال روز سيستان اين نبوده،زماني قطب توليدغله بوده است،وچه بي مهري ها که نصيب اين سرزمين پاک شده.درودبربانوي بزرگواروخوش سخن پارسي@};-
مهرباني #
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} بله استاد گرما اينجا سوزان از دل مردم است
مهرباني #
سرنوشت را بايد از سر نوشت
شايد اين بار کمي بهتر نوشت
عاشقي را غرق در باور نوشت
غصه ها را قصه اي ديگر نوشت
+
زندگي يک هنر است.
نبايد زندگي را ساده بنگاري.
به دنيا آمدن همان زندگي نيست.
به دنيا آمدن فقط يک فرصت است.
تو بايد خودسازي کني.
تو بايد هزاران چيز را
از وجودت بيرون بريزي.
بايد طمع، خشم و...را دور بريزي
آنها چون علفهاي هرز هستند.
وجود ما را انبوهي از
علفهاي هرز فراگرفته.
بايد تمام خاک را عوض کنيم
تا گلهاي سرخ سر برآورند.
انديشه نگار
ديروز 10:20 صبح
+
سه رسم ناپسند
خيال بافي
رويا پردازي
توهم گرايي
سه عامل مهم
عدم تمرکز و عدم حضور ذهن هستند
که موجبات شاديهاي بي اساس
ناداني و ترس و اضطراب و نگراني
بيماري و عقب ماندگي
و در نهايت جنون و خرافه گري را فراهم ميسازند.
*ترخون بانو*
ديروز 10:3 عصر
درسته جناب راوندي،ولي اگر خيال بافي رويا پردازي را از زندگي انسان ها بگيريم زندگي خشک و خالي وناچسب ميشه،واساس شعرهاي زيباي عاشقانه هم همين دوعنصراند.
+
به آفتاب نگويي چه رفت با ما دوش به کلک خسته من شعر ناب مي لرزد..... سلام برصاحبان خانه دلهاي خسته اما پر مهر وبلاگي...
مهرباني #
ديروز 3:31 عصر
وبلاگ نويسان که در اين عرصه خسته اند ... بار سفر چه از اين خانه بسته اند ... آنانکه در اين عرصه تاريخ مانده اند ... تعداد اندکي که همه دل شکسته اند . اينهم نمونه شعر في البداهه يک بار مصرف خيال باف :) درودتان باد @};-
{a h=ravandi} راوندي {/a} @};زنده به مهر استاد پروانگان هنرمندان را دوست دارند از اين رو گردشان در حرکتند دلتون به عشق زنده
+
کاش ميشد در برگشت به گذشته به خانه پر مهر پدري ميرفتم. به شهر پر از عشق، پر از ديار مردمان صبور، فهيم اي کاش..... آخر راست گفته اند خانه پدر و مادر بعد از خانه خدا تنها خانه ايست که روزي ده ها بار مي تواني بدون دعوت بروي و هر بار صاحبخانه از ديدنت خوشحال و خوشحال ترشود
*ليلا*
04/5/1
دقيقا،وچه خاطراتي که در خانه پدري جامانده......مرا ببر به خانه اي كه خانه ي توست
ببر مرا كه دل پر از بهانه ي توست
مرا بخوان كه عاشقانه اي ندارم
هواي سينه ام پر از ترانه ي توست
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} اي استاد :-)};ممنون از هميشه حضور.... اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم، وين يک دم عمر را غنيمت شمريم
مهرباني #
04/5/1
+
و خداوند دراين بهار زيبا
بهترين نعمت بهشتي را تقديم کرد
ومن مادر شدم ...B-)
ترانه هاي ديگر
04/4/31
+
عليرضا خان پارسي بلاگ
ببين اين بدترين برگشت تو به پارسي بلاگ بود
کشورت در جنگ است
صداي پدافند صداي هواپيما صداي گريه امانت را بريده
اخرين بار که آمده بودي سيد ابراهيم شهيد شده بود
قبل آن کرونا
قبل آن سردار دلها
پارسي بلاگي که حتي در سربازي تنهايش نگذاشتي
حتي ازدواج کردي
حتي باران آمد
باز اينجا بودي
اصلا مگر ميشد اينجا نيايي
کل ساختار ذهن و فکرت را اينجا ساخته
||عليرضا خان||
04/4/30
جنگ هست از طيف نظامي خيالم راحت است، اما از لحاظ شناختي بهيچ عنوان
در مخيه ي آدم نميگنجد چرا به هراج گذاشتند خاک را براي چند مشت دلار
مگر خانواده سپاه و بسيج، ارتش دل ندارند
چرا همش بايد داغ ببينند
رهبر را تنها گذاشته رفتند اميران
رهبر مقدس من را
رهبري که 50 سال هست چفيه ش را بر نميدارد
دشمن ذليل را ميکوچانيم
دشمن احمق را سر جايش ميگذاريم
اما حيف هايمان هيچ وقت کهنه نميشود
هر چند حضورت اندک و بندرت هست ، ولي همين حضورِ کميابتون هم ارزشمنده. کاش دوستان ديگه هم گاهي حضور پيدا ميکردند.
+
سن وبلاگم شده 18 سال
||عليرضا خان||
04/4/30
180 سالگي ان شاالله خان @};- روي اين حساب شما به احتمال زياد در همايش بچه هاي پارسي شرکت داشتيد ؟ البته بنظرم يک بار ديگر هم از شما پرسيده باشم اما جوابي که داديد را يادم نيست :)
درود جناب عباسي. با اينکه خودمم متاسفانه مدتهاست حضورم کمتر و کمرنگ شده ولي حس ميکنم شما هم انگار 18 ساله نبودين ها:) از بس نيستين:) ان شالله جشن 180 سالگي خودتون جناب عليرضاخان :) @};-
+
تاسوعا نه فقط يک روز، بلکه آغاز عطشناک نهضت حسيني و مکتب زينبي است که مرثيهاي حزنانگيز براي کربلا رقم زد... تاسوعا قصه پرغصهي گامهاي حضرت عباس(ع) بهسوي فرات است و افتادن دستهايش کنار مشکي پارهپاره...
انديشه نگار
04/4/28